بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 164
کل بازدید : 1404688
کل یادداشتها ها : 2015
یه نسخه ی شلوغ پر اقلام اومد .
نسخه پیچ : چه نسخه ی مزخرفی ... اعصابم خورد شد .
بیمار : دکترش قدیمیه .
60-50 ساله دکتره . باید ببخشید !!!
_______________________________________________
خانم جوان : شیر خشکی که H A داشته باشه چی دارین ؟!!
(( اچ آ یعنی هایپو آلرژیک . نه اینکه جزیی از شیر باشه . ))
_______________________________________________
پسر 12 ساله : " بی بی چک " ( نوار تست بارداری ) دارین ؟
نسخه پیچ : از اون ور بگیر .
و زیر لب گفت : بچه میاد دنبال " بی بی چک " . چه مملکتی شده !
آقای میانسال با ناراحتی گفت : مگه اینجا پذیرش نیست ؟
داروهامو نگاه کن داری نداری ؟
نسخه پیچ : مگه چند دقیقه است که اومدی ؟
بیمار : همینطوری سرتو انداختی پایین .
نه سلامی نه علیکی !!!
(( یاللعجب . خوب تو که وارد شدی سلام باید بکنی . نه اینکه ما به تک تک بیماران خوشامد بگیم . ))
جوان : برای بچه ی 27 روزه این شیر ( نان 1 ) خوبه ؟
گفتم : فقط با تجویز پزشک متخصص میتونی بدی .
گفت : شیر مادرش کمه .
گفتم : پزشک متخصص اطفال .
گفت : شیشه می گیره ها !!!
گفتم : خوب چون شیشه راحت تره . ولی بعدا به کل ...
گفت : شیشه رو بذاره کنار ؟
گفتم : آره .
نسخه پیچ : یکی از دو مورد ساختنی تون خونده نمیشه .
برو پیش دکترت واضح بنویسه .
بیمار : دکترش تهرانه .
نسخه پیچ : باید نزدیک مطبش میدادی بسازن .
بیمار نگاهی به نسخه اش انداخت و گفت : راست میگه .
معلوم نیست چینیه . میخیه . انگلیسیه !
دکتر هم نتونست بخونه ؟؟؟
نسخه پیچ : ربطی هم خیلی به سواد نداره .
اگه یه خط شناس باشه خط های باستانی رو بتونه بخونه !!!
(( اینا حق الناس نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ))
سید پیرمرد یه نسخه آورده بود از دکترای تهران .
همه ی نسخه پیچ ها و من نتونستیم بخونیم .
نسخه پیچ به او گفت : بعضی اقلام ناخوناست . صبح زنگ بزن تهران و از پزشکت بپرس .
پیرمرد اصرار داشت که نسخه به هر نحوی پیچیده بشه .
رفت و از فروشندگان بهداشتی داروخونه یه آشنا پیدا کرد و او را شفیع قرار داد !!!
نسخه پیچ : صرف خوندن نیست . ممکنه غلط داده بشه . اونوقت این مریضه که ضرر می کنه .
پیرمرد ناچارا پذیرفت و رفت .
دختر جوان نسخه بیمه اش رو داد .
بهش گفتن که باید تایید کنیم .
تو این فاصله رفت بیرون داروخونه و برگشت و گفت : دفترچه رو بدین .
بعد از من پرسید : ببخشید برای چی تایید می کنن ؟
گفتم : وقتی قیمت دارو از یه حدی بالاتر بره ...
پرید تو حرفم و گفت : اگه دفترچه مال کس دیگه ای باشه مشکلی به هم نمیزنه ؟؟؟
(( پس بگو نگرانیش از چی بود . استفاده از دفترچه ی دیگران هم مشکل شرعی داره هم قانونی ))
دستم تو جیبم بود و به یه گوشه خیره شده بودم .
نسخه پیچ : دکتر به چی نگاه میکنی ؟
دنبال سوژه می گردی ؟ بفرستی اینترنت به ما بخندن ؟
دنبال سوژه نگرد ما همه سوژه ایم !!!
__________________________________________
نسخه ناقص بود .
بلند گفتم : یه فارکسیم بیارین .
کسی نیاورد .
دوباره گفتم : یه فارکسیم .
کسی توجهی نکرد .
گفتم : یه گوش شنوا . نبود ؟؟؟
نسخه پیچ با لبخند گفت : یه گوش ناشنوا .
گفتم : اون که هزار تاست !!!
خانم : برای بچه میخوام قرص آهن بگیرم . چی بگیرم ؟
گفتم : مکمل آهن رو پزشک باید دستور بده .
گفت : در غیر این صورت ؟
( یعنی آهنی که نیاز به تجویز نداشته باشه )
گفتم : هیچی دیگه .
همینجوری که آهن نمیدن به بچه .
(( همه ی نیاز های ما باید از غذا تامین بشه .
پس بهتره به جای خریدن مکمل های گوناگون قدری به اطلاعات تغذیه ای مون اضافه کنیم . )
جوان : 2 هفته ی دیگه امتحان ارشد دارم .
بعلاوه اینکه تو این 4-3 روزه 8-7 تا امتحان دارم .
یه چیزی بهم بدین که نخوابم !!!
گفتم : قهوه بخور .
گفت : نه . دارو چی دارین ؟
گفتم : دارو هست . ولی نه برای موردی که شما میگی . برای "بیماری نقص توجه" یا "خواب آلودگی" .
(( تو 2 هفته میخواد معجزه کنه ؟
یعنی دانشجو بخوره و بخوابه فقط شب امتحان ... ))
نسخه پیچ رو به بیمار : این شربت " سانستول " هفته ی قبل 10000 تومن بود الان 15000 تومنه .
تا هفته ی بعد چقدر باشه !
گفتم : مگه هفته ای بالا میره ؟ 2 هفته ی قبل چند بود ؟ 3 هفته ی قبل چند بود ؟
گفت : همین حمایت های امثال تو ...
گفتم : تو داری تخریب میکنی . این جور حرف زدن گناه داره .
گفت : سکوت شما گناه داره .