نوشته شده در تاریخ 93/8/16 ساعت 3:3 ع توسط دکتر بالتازار
یا رب
مرد جوان : دکتر جون سلام . یه 6.3.3 می خواستم .
گفتم : فقط با نسخه پزشک میدیم .
گفت : شما دکتری دیگه .
گفتم : پزشک . ما که اجازه ی تجویز نداریم .
نسخه پیچ آروم گفت : پس به چه درد می خوری ؟ نسخه هم که نمی تونی بنویسی !!! 
نسخه پیچ 1 : فلانی دیوانه است . می خنده و میگه " من سرطان دارم " !
نمی دونه چی داره سرش میاد . چی داره سر بچه اش میاد .
انگار بیماری باکلاس گرفته !!!
نسخه پیچ 2 : ( پز میده که ) بیماری پولدارا رو گرفته .
نسخه پیچ 1 : خدا شفاش بده . کم داره - ولی خدا شفاش بده !!!
بسم الله / سلام علیکم / باید به حال فلانی حسرت خورد که با این بیماری ، بیماری به این سختی کنار اومده و باهاش میگه و میخنده ... حداقل باقی عمر رو ... -
* گل نرگس *حتما شوک بهش وارد شده یکمی تو هپروته مونده تا حالش جا بیاد !!!! البته میشه با طب سنتی مداواش کرد !!! طب هم طب قدیم -
شیوه درمان چند بیمار
تلفن :
خانم : من قفسه سینه ام سرماخورده !!!
گفتم : خوب .
گفت : از قفسه سینه ام خلط میاد . چه چرک خشک کنی می تونم استفاده کنم ؟
گفتم : هیچ مدل . آویشن مصرف کن . اگه خوب نشد دکتر مراجعه کن .
گفت : من چون بچه کوچیک دارم - یکی مدرسه ای یکی 1 ساله - نمی تونم از خونه بیرون برم .
چه چرک خشک کنی بخورم ؟!!
گفتم : زنگ زدی مجوز بگیری ؟؟؟ هیچ نوع از چرک خشک کن ها رو نمی تونی مصرف کنی .
نوشته شده در تاریخ 93/8/2 ساعت 3:47 ع توسط دکتر بالتازار
یا قیوم
آقا : نوبتم نشده ؟ یکساعته . همه رفتن .
نسخه پیچ خواست دنبال نسخه اش بگرده .
پرسید : دفترچه بود ؟
آقا : آره . دکتر ارتوپد رفته بودم .
نسخه پیچ نسخه رو پیدا کرد . توی صف سبدها بود .
گفت : الان قیمت می خوره بهت میدم .
آقا : من 2 سال پیش هم خاطره ی بدی از اینجا دارم . برای همین 2 ساله که دیگه نیومدم اینجا .
نسخه پیچ : عیب نداره . اینا خاطره میشه !!! حالا چی بود ؟
آقا : اومده بودم داروی خانوممو بگیرم . دفترچه نو بود .
نسخه پیچ : دفترچه کهنه تحویل دادن؟
آقا : نه . 3-2 تا برگ ازش کندن !!!
(( من گواهی میدم که این آقا صد در صد در اشتباهه و من به نسخه پیچ هامون اعتماد کامل دارم . ))
__________________________________________
خانمی اومد داروخونه و 3 تا واکسن آنفلوانزا خرید ( 90000 تومان ) و پرسید : من یه بچه 9 ساله و 6 ساله و 1 سال و 10 ماهه دارم اشکال نداره واکسن آنفلوانزا ؟
گفتم : یکی از گروه های هدف بچه های زیر 5 سالن . اما نه همه اونا . اونایی که سیستم ایمنی شون ضعیفه .
که معمولا پزشک خودش توصیه می کنه به تزریق واکسن .
پرسید : کامل بزنم ؟
گفتم : از 6ماه تا3سال نصف و بعد کامل تزریق میشه .
تشکر کرد و رفت .
(( واقعا چرا ؟؟؟ هر کی برای خودش تصمیم می گیره بیاد داروخونه و چندین هزار تومن هزینه کنه و یه چیزی که اصلا ضرورتی نداره به بچه هاش تزریق کنه . این چه سیستم بهداشت و درمانه ؟
این چه سطح پایین از اطلاعات عمومی در مردم ماست ؟
البته به نفع شرکت های دارویی و داروخونه هاست !!! ))
سلام بر برادر عزیز و دکتر شریف .. بنظرم یکی از وظایف نانوشته دکتران داروساز و حتی نسخه پیچ ها همین آگاهی رسانی در مورد عدم مصرف داروهای غیر ضروری است که بنوعی اقدام به هزینه های زاید میگردد .. بنابر این از شما عزیز شریف انتظار میرود در این گونه موارد بیشتر به غیر ضروری بودن دارو اشاره کنید -
ایران
آقائه اومد داروی ترکیبیی که برای تعریق دستش سفارش داده بود ببره .
شیشه ی " آلومینیوم کلراید " رو گرفت و پرسید : دستورش چیه ؟
نسخه پیچ : برو از دکتر بپرس .
بهش گفتم : هر شب .
گفت : شبی 1 بار ؟
گفتم : آره دیگه . پس چند بار ؟
گفت : بعد از شام ؟!! ( خودشم خنده اش گرفت )
_______________________________________
موضوعی شد و من خندیدم .
نسخه پیچ : دکتر ! مسخره نکن مسخره گر سخت کیفور می شود !!!
گفتم : کیفور ؟؟؟ یعنی چی ؟؟؟
گفت : یعنی حال می کنه . کیف می کنه !!!
______________________________________
نسخه پیچ به هر بهانه ای مریض ها رو به من ارجاع می داد و من بهش اعتراض می کردم . سرم خیلی شلوغ بود .
گفت : میخوام گریه تو دربیارم .
گفتم : هیچکی نتو نسته گریه مو دربیاره .
گفت
: خانومت چی ؟ اون تونسته ؟؟؟ 
گفتم : آره . فقط اون تونسته .
_______________________________________
خانم مشتری
: زن عموم 3-2 روزه سرگیجه داره . من حدس می زنم عفونت گوش داخلی داره !!! 
البته فشارش هم بالا بود که کنترل شده . من چه داروهایی می تونم براش ببرم ؟
گفتم : هیچی . پزشک باید معاینه کنه و نظر بده .
گفت : برای سرگیجه چی ؟
گفتم : اول باید معاینه بشه . اگه مشکلی نبود می تونه علامت درمانی کنه .
_________________________________________
" داکسی سایکلین ( چرک خشک کن ) " رو به اشتباه " دوکسپین ( ضدافسردگی ) " آورده بودن .
عوض کردم و به نسخه پیچی که اونو آورده بود تذکر دادم .
نسخه پیچ
: هی داشتم فکر می کردم که داروی اعصاب چه ربطی به دکتر پوست داره ! چرا اینو نوشته ؟!! 
نسخه پیچ 2
: بعضی موقع ربط داره ولی نه تا این حد !!! شماها خوبه صبورین !!!یه داروخونه نزدیکی های خونمون هست دکتره اعصاب نداره هر وقت من وارد اونجا شدم ندیدم روی لبش یه کوچولو لبخند باشه!!! اصلا با مشتری هاش هم درست حرف نمیزنه فکر کنم اگه یکی از این مشتری ها نصیبش بشه کلشو بکنه !!! والاااااا .... -
شیوه درمان چند بیمار
نوشته شده در تاریخ 93/8/2 ساعت 3:45 ع توسط دکتر بالتازار
یا قیوم
نسخه پیچ : دکتر داروساز که نباید " 8 ساعت یه بار و ... " رو بنویسه.
باید یه جایی باشه مشاوره بده .
گفتم: حاضرم همه ی تلفن ها رو جواب بدم و همه ی سوالهای شماها رو .
ولی من یه وظیفه ی دیگه ای هم دارم و اون چک کردن تمام نسخه هاست .
استادمون تو یکی از بازآموزی ها گفته بود " تو استرالیا که بودیم مثل یه پزشک رو هر نسخه 30 تا 40 دقیقه کار
می کردیم . مریضو توجیه می کردیم ".
البته اون زمانیه که روزی 10 تا مریض داشته باشیم نه 500 تا
مثلا بیمار میگرنی که در نوجوانی برای اولین بار اومده مطب و داروخونه یک بار توجیه میشه تا آخر عمرش
و یا بیمار قلبی و دیابتی ...
از نحوه ی زندگی و تغذیه و ورزش و مصرف داروهای بدون نسخه و ... باید توجیه بشه .
تلفن :
خانم : ما بچه مون 9 سالشه . سرفه می کنه ." آزیترومایسین " تو خونه داریم چه جوری بدیم ؟
گفتم : این دارو و هر آنتی بیوتیکی ( چرک خشک کن ) رو نباید خودسر بدی .
گفت : چی؟
گفتم : خودسر نباید بدی .
گفت : حالا قرص 500 رو چه جوری بدم ؟!!
گفتم : مگه نگفتم خودسر نباید بدی ؟؟؟ باز می پرسی چه جوری ؟!! 
گفت : 250 داده قبلا ( دیدم که حرف متوجه نمیشه )
گفتم : 250 نصف پونصده دیگه .
گفت : پونصد زیاد میشه ؟
گفتم : آره . باید نصف کنی .
شما هم با ارباب رجوع کم اطلاع .... چه داستانهایی داریدا... -
2-شبستان
نسخه پیچ موقع تمیز کردن قفسه ها 3 تا دونه قرص " اورپ فورت " پیدا کرد
و گفت : بچه ها اورپ داریم اگه نسخه اومد یادتون باشه !!!
گفتم : به خاطر 3 تا دونه ؟؟؟
گفت : هدف اینه که نسخه ای رد نشه !!!
______________________________________
نسخه پیچ : الان یه ماهه که اشتهام خوب شده . دیشب از ساعت 12 تا 5 صبح 15 بار رفتم در یخچال !!!
گفتم : اشتهات خوب نشده . حافظه تو از دست دادی .
هی می رفتی در یخچال ولی یادت نبود که دفعه ی قبل چیزی توش نبود !!!
_______________________________________
یه نسخه ی بد خط اومد .
کلی روش کار کردیم و چیز زیادی دستگیرمون نشد .
نسخه پیچ : حاج آقا ! این داروها مصرفیتونه ؟
پیرمرد : آره . هر ماه می گیرم .
نسخه پیچ : 2 تا شو من نمی تونم بخونم .
پیرمرد
: اونایی که نمی تونی بخونی چیه ؟!! ( بعد خودش خنده اش گرفت )
________________________________________
آقا : من با موتور زمین خوردم . دستم درد می کنه . یه مسکنی بده .
دستشو نشون داد ورم کرده بود .
گفتم : کی زمین خوردی ؟
گفت
: یکشنبه . ساعت 8 و 20 دقیقه !!! ( ساعتش چه اهمیتی داشت ؟؟؟ )
گفتم : بخیه کردی ؟
گفت : نه . گفتم : ببر درمانگاه نشون بده ...
________________________________________
خانم : قرص " پلاویکس " دونه ای چنده ؟
نسخه پیچ : 3200 تومن .
خانم با تعجب گفت : اه . با تهران یه قیمته .
نسخه پیچ : قیمت دارو سرتاسریه خانوم .
بعد از رفتن بیمار گفت : فکر می کنه اینجا قمه دارو ارزون تره .
ههه . فکر کرد پیاز و سیب زمینیه !!!
گفتم : رفتی رو آنتن .
گفت : واه . این کارو نکن . تهرانیا می خونن آبرومون میره .
گفتم : چرا ؟؟؟
گفت
: میگن قمیا ( قمی ها ) چقدر بی ظرفیت بودن مارو وبلاگی کردن !!!
نوشته شده در تاریخ 93/8/2 ساعت 3:43 ع توسط دکتر بالتازار
یا قیوم
جوان : یه سرم قندی خواستم گفتن " نسخه میخواد " .
حرف نسخه پیچ رو تایید کردم و گفتم : قانونا همینه . برای چی میخوای ؟
گفت : برای خانومم .
گفتم : مشکلش چیه ؟
گفت : ضعف داره .
گفتم : ارزش نداره ها . 2 لیوان شزبت هم بخوره همون کارو می کنه .
اگه اسهال یا استفراغ داشت سرم خوب بود ولی اینجا نه .
تشکر کرد ولی رفت و سرم رو خرید .
__________________________________
جوان : پدربزرگم - اینجاست - رگ سیاتیکش گرفته .
منم قبلا یه بار اینجوری شده بودم .
اون داروها رو براش بگیرم ؟!!
گفتم : نه .
گفت : ام آر آی و ... براش گرفتیم . خوب نشده !!!
گفتم : ام آر آی تشخیصیه . درمان که نیست . اول باید مشخص بشه مشکلش چیه بعد پزشک درمان رو شروع کنه .
آقایی اومد داروخونه و گفت : من پسرم تو مدرسه یکی دستاشو اینجوری باز کرده خورده تو چشمش .
الان ورم کرده و درد داره .
گفتم : حتما باید معاینه بشه.
ولی دیدم منتظره براش دارویی بنویسم .
براش قطره بتامتازون نوشتم و گفتم : فردا ببر دکتر چشم ببینه.
کاغذو گرفت .
خانوم و آقایی از بیماران منتظر دارو او رو ترسوندن و گفتن که اورژانسی ببر بیمارستان @ اونجا دکتر ببیندش .
حرف اونا رو قبول کرد و رفت .
(( بارها شده که مراجعان داروخونه حرف اون وری ها رو بیشتر از این ور پیشخوان گوش میدن . چرا ؟؟؟ ))
آورین آورین . خیلی باهوشی .
آقا : یه 1/200 و یه 800 ( پنی سیلین ) بدین .
گفتم : نسخه میخواد .
گفت : لرز داره . همیشه می زنه .
گفتم : کی ؟
گفت : خانومم .
کلی چونه زد و بهش ندادم .
آخر سر گفت : یه چرک خشک کن بده بریم .
مجبوری گفتم : برو اون ور بگیر .
خرید و زیر لب فحش داد و غرغر کرد .
نسخه پیچ : 2000 تومن آموکسی خرید تمام مملکتو برد زیر سوال !!!
(( اکثر مردم قانون گریزن .
مثلا از پلیسی خوششون میاد که جریمه نکنه
یا از دکتری که باب میل اونا نسخه بنویسه
یا از داروخونه ای که هر چی بخوان بهشون بده .
این خیلی خطرناکه و اثر سوء برتکامل جامعه داره .
همه باید تلاش کنیم جامعه به سمت رعایت چهارچوب ها بره .))
نوشته شده در تاریخ 93/8/2 ساعت 3:29 ع توسط دکتر بالتازار
یا رب
نسخه پیچ : آقای دکتر ! طرف مرفین مصرف می کنه . فردا آزمایش ازدواج داره چیزی نیست که بخوره منفی نشون بده ؟!! گفتم : نه .
گفت : آشنائه ها !!!
گفتم : هیچی .
گفت : وجدانا ؟ حالا اگه نشون داد قرصی نیست که بهونه کنه بگه مصرف کردم ؟!!
(( زندگیی که از اول با دروغ و خیانت شروع بشه ... ))
_______________________________
نسخه ی خانم رو پیچیدیم و گفتیم آمپولشو ببر دکتر نشون بده .
رفت و برگشت و گفت : " دکتر گفته سفتریاکسون اشتباهه . من سفازولین نوشتم ."
خوب شد نزدیما !!!
گفتم : مگه ما نگفتیم نشون بده ؟؟؟
گفت
: دکتر گفته " اونا دیگه باید به خط من عادت کرده باشن " خوبه چند نفر دیدینا !!! گفتم : ما عادت کنیم یا اون درست بنویسه ؟؟؟ خوبه . شمام عقل داریا .
___________________________________
خانم جوان فیش داروشو گرفت و پرسید : این چیه ؟
نسخه پیچ : حق فنی .
خانم : چی هست ؟
نسخه پیچ : شما دکتر رفتی ویزیت ندادی ؟
( اینم ویزیت دکتر داروخونه است ) .
خانم : نه . برای چی هست ؟
نسخه پیچ : ( برای اینکه ) دکتر نسخه ها رو چک می کنه ...
خانم : شاید داشته باشم . نخوام !!!
نسخه پیچ : نمیشه نخوای . مال داروخونه است .
خانم : حق نسخه است ؟
نسخه پیچ : آره .
خانم
: آها . فکر کردم چیزیه ... !!! 
______________________________
داروخونه : صف انتظار :
پیرزن : خدا همه ی مریضا رو شفا بده .
پیرمردی که او هم منتظر بود گفت : آمین .
پیرزن ادامه داد : یا مرگ یا شفا .
پیرمرد دیگه تاییدش نکرد .
معلومه خیلی جونشو دوست داشت !!!
_____________________________
دکتر بالتازار چیه ؟ ( دهه هفتادیا )
گفتم : یه شخصیت کارتونیه . الان تکرارشو تو شبکه "پویا " میذاره .
___________________________________
خانم جوان : ببخشید دکتر ! من الان دکتر زنان بودم - بیماری قارچی دارم - برای من " فلوکونازول " ننوشته
می تونم چند تا دونه بگیرم بخورم ؟!!
گفتم : نه . باید به نظر دکتر عمل کنی .
گفت : " آزیترومایسین " نوشته . فکر نکنم به تنهایی جواب بده !!!
گفتم : مگه دکتر ( متخصص ) زنان نرفتی ؟؟؟
گفت : چرا .
گفتم : همه ی عفونتها که یه جور نیست .
گفت : اثر می کنه ؟
گفتم : آره .
نوشته شده در تاریخ 93/8/2 ساعت 3:27 ع توسط دکتر بالتازار
یا رب
خانم جوان : یه سرم غذایی میخوام و یه آمپول تقویتی .
گفتم : برای چی ؟
گفت : افت فشار .
گفتم : چند سالشونه ؟
گفت : خودمم .
گفتم : آدم که فشارش افتاده راه نمی افته دنبال دارو بیاد !!!
گفت : دختر خاله ام هم هست .اون حالش بدتره .
گفتم : فشارش افتاده باید دراز بکشه پاشو روی دیوار و بلندترازسطح بدنش قرار بده تاخون توی پاهاش به سمت سر بیاد .
مگر اینکه همیشگی باشه که اون وقت باید توسط پزشک بررسی بشه
جوان : من معده ام ناراحت نبودآمپول رانیتیدین برای چی داده ؟
نسخه پیچ سوالشو به من انتقال داد .
گفتم : قرص پنتوپرازول هم داده . اون چی ؟ لابد مشکل معده داشته دیگه .
جوان : نه . من فقط صدام گرفته بود .
به دکتر گفتم " چند روز پیش یه قرص معده خوردم تو گلوم گیر کرد " همین . ورداشته برام قرص معده نوشته !!! 
بقیه ی داروها رو بده .
گرفت و رفت .
نسخه پیچ : ببین . برای یه گرفتگی صدا میرن دکتر . هیچ تلاشی نمی کنن !!!
گفتم
: چه تلاشی بکنن . دمبل بزنن ؟!!
فائزه 17