نوشته شده در تاریخ 94/5/1 ساعت 2:28 ع توسط دکتر بالتازار
یا حی
خانم داروهاشو گرفت و پرسید : تزریقات کجادارین ؟
نسخه پیچ : پایین می زنن .
خانم : کارت قبول می کنن ؟
نسخه پیچ 1 : نمی دونم .
نسخه پیچ 2 : کارت طلایی چه کارهایی ازش میاد ها . میشه باهاش بری استخر - باغ وحش - شهر بازی .
نسخه پیچ 1:آخر الزمان اینجوری میشه .
نسخه پیچ 2 : به جای ضامن هم می تونی کارت ببری وام بگیری !!!
گفتم : بسه دیگه . ورقم پر شد .
گفت : یه ورق دیگه وردار . تو باید A4 ورداری برای مطالب من .
خانم بیمار : این دارو ( آمپول دپومدرول ) تقویتیه ؟
نسخه پیچ : نه .
خانم : برای حساسیته ؟
نسخه پیچ : آره .
خانم : روزه رو که باطل نمی کنه ؟
نسخه پیچ : نه .
بعد زیر لب گفت : اشتهاش زیاد میشه ثواب روزه اش بیشتر هم میشه !!!
94/4/9
نوچ نوچ . دکنرمعده دردمنم فک کنم همین کاروباهام کرده.. -
آناهیتا
خسته و بی رمق بودم .
گفتم : علت بی حالیمو فهمیدم . مصطفی که بود مثل یه پروانه دورم می چرخید ( گردنو شونه ام رو ماساژ می داد ) .
نسخه پیچ : مصطفی در تشخیص گل اشتباه کرده !!!
نوجوان : ببخشید . داداشم امشب عروسیشه استرس داره .
نسخه پیچ : چند سالشه ؟
نوجوان : 27 سالشه .
نسخه پیچ : 27 سالشه عروسیشه ؟ برو اون ور قرص پرانول بگیر .
بعد ادامه داد : میخواد برقصه استرس داره !!!
خانم : شربت اشتها آور " راسیپ " دارین ؟
نسخه پیچ : اینا از کجا می دونن ما تاریخ نزدیک داریم ؟ این چهارمین موردیه که راسیپ خواستن ... اینا فهمیدن راسیپ هامون تاریخش داره می گذره خواستن همکاری کنن !!!
94/4/9