سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دکتر بالتازار
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 74
بازدید دیروز : 80
کل بازدید : 1405281
کل یادداشتها ها : 2015

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 93/5/24 ساعت 6:17 ص توسط دکتر بالتازار


                                یاحی
تو داروخونه داشتیم ناهار می خوردیم . عدس پلوبود .
نسخه پیچ 1 : یه ماست می خریدیم خوب بود
                    ( یعنی دکتر پول بده یه ماست بخریم ) .
منم بهانه آوردم و گفتم : ماستی که با روغن پالم درست شده ؟ البته از بیستم مرداد گفتن با خیال راحت بخورین .
                               امروز چندمه ؟
نسخه پیچ 2 : بیست و سوم .
گفتم : پس خیالتون راحت . از 3 روز قبل هم هر چی خوردین خیالتون راحت .
نسخه پیچ 2 : کلا هر وقت گفتن خیالتون راحت باشه اصلانخورین !!!


تازه رفتم ناهار بخورم که نسخه پیچ منو صدا زد .
گفتم : مثل بچه تا ازش دور شدم صدام می کنه ... الان مامانی میاد .
  رفتم و جواب سوالشو دادم و برگشتم .
گفتم : بهش شیر دادم اومدم !!!
نسخه پیچ 2 : هه هه هه دکتر ! " مامانی " خیلی قشنگ بود .   



جوانی اومد داروخونه و آمپول دیازپام خواست .
نسخه پیچ : آمپول نسخه میخواد .
جوان با اعتماد به نفس گفت : من دامپزشکم .
  نسخه پیچ : کارتتون رو ارائه بدین هر چند تا بخواین در خدمتیم .
جوان رفت و بیرون داروخونه با رفیقش کلی خندید و گفت : نقشه مون نگرفت !!!
  عجب ! - قلمدون


جوان : آمپول تستوسترون میخوام .
 نسخه پیچ 1 : برو بپیش اون آقا ( نسخه پیچ سابقه دار تر ) که اون ور واستاده اگه اجازه بده بهت میدیم .
گفتم : چه حرف نسنجیده ای بود که گفتی ؟؟؟ اون چیکاره است که اجازه بده .
نسخه پیچ 1 : ببخشید ببخشید . من معذرت میخوام !!!
( داروساز یه برگ چغندر هم نبود ؟؟؟ )


یکی از نسخه پیچ ها دور زد و دنگ جمع کرد و رفت بستنی خرید .
داشتیم می خوردیم که یه نسخه پیچ دیگه از راه رسید .
نسخه پیچ 1 : اه . دیر اومدی دیگه بستنی نداریم .
گفتم : اون که صورتش پر از جوشه بستنی نخوره بهتره .
نسخه پیچ 1 : دنگ جمع کنیم براش " دکوتان " بخریم !!!   


آقا : این دارو ( کپسول سلکسیب ) چیه ؟
نسخه پیچ : ضدالتهاب . آقا: ضرر مرر نداره ؟
نسخه پیچ : مرر که نداره ضرر هم حتما نداره دیگه !!!
آقا : اعتیاد نیاره ؟
نسخه پیچ : نه . اگه باشه که خوبه . ما خودمون می خوریم !!! 


یه نیروی جدید گرفتیم و قرار شد برامون پلو درست کنه .
قابلمه ی آب رو گذاشت روی گاز .
به نسخه پیچ خانم گفت : آب جوش گذاشتم حواست بهش باشه .
نسخه پیچ : طفلک استرس داره . تا حالا آشپزی نکرده .
               آب جوش دیگه چیزیش نمیشه . می جوشه دیگه ( ته که نمی گیره ) .

عجب ماجراهای جالبی! - زندگی رسم خوشایندیست

 

 

داروخونه شلوغ بود کارمند قسمت بهداشتی تلفن رو به من وصل کرد

و خودش اومد و گفت :دکتر ! گوشی رو وردار . طرف هر چی تو دهنش بود به ما گفت !!!

گفتم: چی گفت ؟

گفت : گفتش این دخترای دیوونه رو که جمع کردین بریزین دور . 2ساعته دارم زنگ می زنم جواب نمیدین .

گوشی رو جواب ندادم و گفتم : غلط کرده . مگه ما حقوق می گیریم که سوالای اونو جواب بدیم .

                                       بی تربیت . جوابشو میدادین .

گفت : دهن به دهنش می شدیم ؟؟؟

و ادامه : اون شعورش پایین بود . ما چرا ؟   ...   
            فقط گفتیم " خانوم درست صحبت کن " .

حالا چرا خانم ؟ولی حالا عیبی نداره زیبا بود   - بهشت جاویدان 2

عجب آدمای بی تربیتی  - زندگی رسم خوشایندیست


  



نوشته شده در تاریخ 93/5/24 ساعت 6:12 ص توسط دکتر بالتازار


                                     یا حی و یا قیوم

تلفن : خانم :

سرترالین چه داروییه ؟

گفتم : جزو داروهای اعصابه ( ضدافسردگی ) . داروهای اعصاب ممکنه کاربردهای متعددی داشته باشن .

گفت : پس برای بیماریهای عصبیه .  تقویتی نیست ؟

گفتم : البته ممکنه کاربردهای دیگه ای هم داشته باشه که پیش عوام ربطی به اعصاب نداشته باشه .

گفت : یکی از همسایه هامون این قرصو به من داده برای تقویت دخترم !!! قابل بخشش نیست

گفتم : همسایه نمی تونه دارو تجویز کنه .

گفت : می گفت " من خوردم برام خوب بود ... " پس بهش ندم ؟

گفتم : نه .



  



نوشته شده در تاریخ 93/5/24 ساعت 6:6 ص توسط دکتر بالتازار


                                         یا حی و یا قیوم

آقایی اومد داروخونه و گفت : رفتم پیش دکتر @ ( متخصص کلیه و مجاری ) .

                                     عفونت قارچی داشتم - مجرا ام - کلوتریمازول داد اثر نکرد .

                                      الان رفتم پیش منشی اش گفتم " برو به دکتر بگو " برام اینو نوشته ( میکونازول ) .

                                      ببین درست داده . من با خیال راحت مصرف کنم ؟!! وااااای

 

 گفتم داروی اول اشتباه که نبود . اگه دارویی موثر نباشه ( مقاومت دارویی ) تعویض می کنن .



  



نوشته شده در تاریخ 93/5/22 ساعت 10:25 ع توسط دکتر بالتازار


                                       بسم الله

 

عیدتان ( روز جمعه ) مبارک

 92/11/30sorbi gir
فرمود" : جمعه عیدی است بزرگتر از فطر و اضحی "
و من در فکرم آیا هر جمعه چنین است یا جمعه ای که " او " بیاید .

 

اللهم بلغ مولانا صاحب الزمان عنی و عن جمیع المومنین " السلام " .

 

اللهم لک الحمد علی ما جری به قضاوک فی اولیائک .
الذین استخلصتهم لنفسک و دینک .
اذ اخترت لهم جزیل ما عندک من النعیم المقیم الذی لا زوال له
^ 92/10/13 عمو آیینه سکندر، bad boy، ... 15 فرد دیگر ... ، کافر به طاغوت، شوکران تلخ


  



نوشته شده در تاریخ 93/5/22 ساعت 2:18 ص توسط دکتر بالتازار


                                 یا حی

 

معجزه نیست .

اما نمیدونم اسمشو چی بذارم .

شاید سحره ... اینکه تو بتونی از یک کشاورز ساده یه تکفیری تمام عیار بسازی .

فقط با سه ماه حضور در زندان آمریکایی ها .

سه ماه کار کردن رو مخ یک جوان 34 ساله و تولد یک تکفیری با نام جعلی " ابوبکر البغدادی " !!!

 93/5/17 
اون قسمت سنی رو برداری لایک میزنم ! - ||علیرضا خان||

دیروز زیر نویس شبکه خبر خوندم که نمیدونم کی کی گفته بوود اسم اصلی این یارو چی چیه یه اسم یهودی گفته بود و اینکه پدر و مادرش یهودی هستن - عمو آیینه سکندر

سنی بود دیگه . چرا کتمان کنم ؟

تکفیری ها به حقیقت نه شیعه اند و نه سنی .

یریدون لیطفئو نور الله بافواههم ... به خدا هدفشون به لجن کشیدن چهره ی اسلامه 

خب یکی از دوستان اهل تسنن ببینند برداشت خوبی نمی کنن ... این کتمان کردن نیست - ||علیرضا خان||

برادر سنی چشم داره دیگه . کل پیامو بخونه . شیعه و سنی ملاک نیست . اطاعت از خدا و رسول ملاکه .

همون ابوبکر هم چشم داره ... بصیرت چشم داشتن نیست دکتر - ||علیرضا خان||

اصلاح کردم . بزن لایکو

بقول کمیر ما شیعه های تکفیری هم داریم ... قبول داری دکتر ؟؟ - ||علیرضا خان||

هنوز خیلی شایع نشده ولی انگلیس دنبال این هست که چنین جریانی رو ایجاد کنه . همون عمامه های انگلیسی که من قبلا فیدشو زدم . شبکه های ماهواره ای انگلیسی حامی جریان افراطی شیعه اند .

شیعیان تکفیری دو دسته هستند.یکی انجمن حجتیه و دیگری شیرازی ها که دارودسته سیدصادق شیرازی هستند. این آدم یهودی زاده هست یعنی نمی تونیم یه جوون ساده بوده و بعد از سه ماه کارکردن تکفیری شده. یهودی ها رو ساده فرض نکنید مخصوصا که هر کسی رو توی دین یهود راه نمیدن یعنی از قبل باید یهودی باشه. - ای که مرا خوانده ای،


اوه اوه تفکر حجتیه که واویلااااااا ... - ||علیرضا خان||


  



نوشته شده در تاریخ 93/5/21 ساعت 6:43 ص توسط دکتر بالتازار


                               یا حی

نسخه پیچ : احساس می کنم یه لقمه خوردم همینجوری تو راه نایم گیر کرده !!!  
گفتم : نای ؟؟؟
گفت : آره دیگه . پس چیه ؟ مری ؟ هه هه هه .
 93/5/19
 




صدای خنده های نافرمی از اون سوی داروخونه شنیده می شد .
نسخه پیچ 1 رو به 2 : فلانی تو بودی اینجوری می خندیدی ؟؟؟
نسخه پیچ 2 : نه . یه توریست بود ...
گفتم : خنده هاشو تو ترجمه می کردی ؟
گفت : فقط خنده هاشو ما انگلیسی می فهمیدیم بقیه شو فارسی حرف می زد !!!


گفتم : فلسفه اش چیه که شما پوشش بستنی رو می اندازین و با دست آلوده اونو می خورین ؟؟؟
نسخه پیچ 1 : یه کم میکروب لازمه تا سیستم ایمنی رو فعال نگه داره که ایدز نگیریم .
                  ایدز میدونی کی پیش میاد ؟ وقتی که سیستم ایمنی خوابه !!!
نسخه پیچ 2 : تا حالا به این زیبایی کسی ایدزو تعریف نکرده بود !!!
 گفتم : اجازه میدی این نظریه رو به نام تو ثبت کنم ؟؟؟
گفت : نه . نمیخواد منو جهانی کنی !!! شوخی



خخخخخ /// نسخه پیچ هاتون آقا هستن یا خانم ؟؟ - ||علیرضا خان||

در همه . - شما (ویرایش | حذف)

پس یه تفکیک جنسیتی نیاز داری اخوی ..... خلبان کجایییییی - ||علیرضا خان||


نسخه پیچ خانم : من نمیدونم این خزعبلاتو پسرا از کجا در میارن .
 گفتم : خیلی بامزه ان .
گفت : همه شون تا ازدواج نکردن بامزه ان وقتی ازدواج کنن دیگه زنه نطقشونو کور می کنه !!!


 خانم داروشو گرفت و پرسید : من آزمایش دادم فیبر خونم کم بود از این " فایبر کلیر ( فیبر ذرت ) " می تونم بخورم ؟!!
  گفتم : فیبر خون ؟؟؟
گفت : یبوستم دارم .
 گفتم : خوب . این پودر رو دکتر برای یبوست داده . خوبه . مصرف کن .
 

جوان : من داروهامو از شما گرفتم - دستور نزدین و گفتین برو از داروخونه های نزدیم مطب بپرس .
         کارمند اون داروخونه برخورد بدی با من کرد و گفت " دارو رو جای دیگه می گیری دستورشو از من میخوای ؟؟؟
نسخه پیچ : کم لطفی کرده دیگه .
 جوان : حالا کم لطفی رو من نمی دونم . عصبانی شد و بد جوابم رو داد .
نسخه پیچ : ما که اینجا برای مردم قیمت می زنیم - نسخه می خونیم - دستور می زنیم ... باید کار مردمو راه انداخت .
 

جوانادامه داد : تازه گفته " یه دارو رو اشتباه دادن . به جای کپسول بیوتین یه چیز دیگه دادن " .
نگاه کردیم به نسخه . دیدیم نوشته قرص بیوتین و ما درست داده بودیم .
قرص بیوتین با نام " ویتامین اچ " .
نسخه پیچ : ما درست دادیم . اون خواست بگه اگه جای دیگه بگیری معلوم نیست چی میدن .

 
((  این بود برخورد غیراخلاقی یک رقیب  ))

خانم میانسال : آقای دکتر سلام . این دارو ( 6.3.3 ) اضافیه . میخوام پس بدم به جاش این دارو ( کپسول لیموترش ) رو بگیرم .

گفتم : نمیشه .

گفت : بندازم دور ؟؟؟

گفتم : نه . تا وقتی که تاریخ داره می تونی نگه داری .

گفت : پس بندازم دور ؟ این چه قانونیه از خودتون در آوردین ؟؟؟

  گفتم : از خودمون در نیاوردیم .

گفت : پس از کجا در اومده ؟

گفتم : از وزارتخونه . قهر کرد و رفت .

 


آقای بیمار : قلم اول نسخه ام چیه که هیچ جا ندارن ؟
گفتم : سوکرالفیت . ما هم نداریم .
گفت : جایی سراغ ندارین ؟
گفتم : نه . توزیع نشده .
گفت : یعنی تولید شده و توزیع نشده ؟
گفتم : ما فقط با شرکت های پخش در تماسیم از تولید خبری نداریم .
گفت : گفتن تهران هست .
 گفتم : ممکنه . شاید کم بوده فقط تو تهران توزیع کردن .
گفت : مشابه داره ؟
گفتم : نه .
گفت : برای چیه ؟
گفتم : برای زخمه .

گفت : زخم که ندارم . دکتر گفته " التهاب داری . اگه بخوری خوبه " .

گفتم : کاری نمی کنه . روکش برای زخم ایجاد می کنه شمام که زخم نداری .

گفت : پس اگه نباشه مهم نیست ؟

گفتم: نه .

گفت : یعنی چه دلیلی می تونه داشته باشه ؟ خودش گفته " زخم نداری " ؟

 

( ( سخن من اشتباه بود .  این دارو برای پیش گیری از زخم گوارشی هم داده میشه . ))



  



نوشته شده در تاریخ 93/5/19 ساعت 6:22 ص توسط دکتر بالتازار


                                        یا حی

 

 

من یک تولید کننده ام .

محصولاتم هم پاک وپاکیزه است .

عاری از هر گونه فساد و دوست دارم دایره ی نفوذش هر چه بیشتر باشه .

لذا من هر کی تو لیست حاضرا باشن بهشون درخواست دوستی میدم .

ولی متاسفانه بعضی از کاربرا لوگوهای نامناسب و ناهمگون با فرهنگ ما رو انتخاب کردن .

بابا ! این همه آثار خلقت خداوند .

حتما باید عکس شهوت انگیز انتخاب کنی ؟؟؟

به امید آن که همه ی دوستان تلاش کنن برای تولیدات پاک و آموزنده .

تذکر بسیار به جایی بود - ماه ومهر?فاطمه

بماند که یه روز تو اوایل کارم یه کاربر اومد و هر چی فحش تو دهنش بود به من داد به این بهانه که " تو چرا به دختران درخواست دوستی دادی " ؟!! در حالی که سخن جنسیت نداره .
بیان و نظر انسانی است نه جنسیتی .
و من اصلا نمی دونم کدوم کاربر مرده کدوم زن .
وقتشو ندارم که برم پروفایلا رو بخونم .
شما دکتری داروسازی دارید آقای بالتازار؟ - ماه ومهر?فاطمه

بله

بسیار عالی.از کدوم دانشگاه؟؟ - ماه ومهر?فاطمه

مشهد الرضا علیه السلام
البته با همه باید دوست بود حتی اونیکه تصویرش ناجوره ... هر چند من 100 نفر رو تا حالا مسدود کردم خخخ - ||علیرضا خان||

خخخخخخخخخخخخخخخخ دوست دارم دوستانم برای خودشون ارزش قائل باشن .
خب براهشون بیار ... دوستانمون ... اینطور بار اومدن ... درست میشه - ||علیرضا خان||

بعضی وقتا خودم خجالت می کشم از بس که باید مخالف بزنم !

خاصیت دنیای مجازی اینه ... الان یکی بیاد به من فحش ناموسی ده بعد نظرشو پاک کنه چی میشه ؟؟ بنظرت تو بیرون (دنیای حقیقی ) میتونه حرفی رو که زده پاک کنه ؟؟ ... گاهی ما به اجبار یسری چیزهای تکنولوژی رو باید بپذیریم ... و سعی کنیم تکنولوژی رو به سمت اهداف خودمون در بیاریم .... خواستی بهت تو خصوصی آدرس دهها کاربر رو میذارم که با ورودشون تصاویر خوبی نمیذاشتند .... یکیش خودم ... - ||علیرضا خان||

ای جان .

حال کردی صداقتو - ||علیرضا خان||


  



نوشته شده در تاریخ 93/5/19 ساعت 5:53 ص توسط دکتر بالتازار


                                             بسم الله

 

به مناسبت سومین سالگیم این مطلب بلند رو به همه ی دوستان هدیه می کنم :

 

" ازدواج برای انشاء صورت انسانی است نه اطفاء شهوت حیوانی " .

به امید اون که هیچ مجردی در روی زمین نمونه ... مگر روح مجرد .

آمین یا رب العالمین - ماه ومهر?فاطمه

 
به چن تا از دخترای داروخونه گفتم : اگه یه خواستگار نونوا یا میوه فروش یا ... بیاد حاضرین ازدواج کنین ؟
گفتن : " نه . ما این همه صبر کردیم که با نونوا ازدواج کنیم ؟؟؟ "
در حالی که 100 هزار شغل داریم .
همه ی شغل ها که نباید دولتی و یا با کلاس باشه .
البته با کلاس و بی کلاس عوامانه و سطحی نگرانه است .
به نظر من یک رفتگر مقرب خداوند از یه رئیس جمهور مغرور بالاتره .
آفرین.بسیار معقول فرمودید - ای که مرا خوانده ای،

ولی من دوست ندارم ازدواج کنم - ||علیرضا خان||

خان غصه نخور ما هم دوست نداشتیم - عمو آیینه سکندر

ولی من بدون شوخی میگم .. - ||علیرضا خان||

ما هم بودن شوخی گفتیم...ازدواج مثل مرگه نمیشه ازش فرار کرد - عمو آیینه سکندر

ولی من احتمالا ازدواج نکنم ... مگر اینکه حال فعلیم یهو تغییر کنه - ||علیرضا خان||

امیدوارم حالت تغییر نکنه - عمو آیینه سکندر

ازدواج مثل مرگه نمیشه ازش فرار کرد - عمو آیینه سکندر .هههههه

( ولی من احتمالا ازدواج نکنم ... مگر اینکه حال فعلیم یهو تغییر کنه - |علیرضا خان| ) یا مقلب القلوب

شتری که دم خونه همه مجردا میشینه!!! - کیان ایرانی


  



نوشته شده در تاریخ 93/5/19 ساعت 5:52 ص توسط دکتر بالتازار


                                 بسم الله

 

بیمار اومدداروخونه و گفت : پزشکم گفته برو داروخونه تماس بگیر بامن تا به اونابگم چه شامپویی بهت بدن .

بیمار شماره دکتر رو گرفت و پس از سلام گوشی رو داد به نسخه پیچ 1.

اونم داد به نسخه پیچ 2 و او به نسخه پیچ 3 .

اونم دنبال نیروی دیگه ای می گشت که گوشی رو بهش بده .

بالاخره نسخه پیچ 4 رو دید که تو قسمت بهداشتی ماهرتره و گوشی رو بهش داد.


من متوجه نشدم - یعنی چطور حرف میزد ؟ - عرشیا تکN

( از بس این دکتر با تکبر رفتار می کنه هیچکی دوست نداره باهاش حرف بزنه)

دکتر پشت تلفن بوده رفتار نداشته/فقط حرفه/ - عرشیا تکN

این دکتر همسایه داروخونه است .
همه ما می شناسیمش .
حرف هم عمله نه باد هوا  .


  



نوشته شده در تاریخ 93/5/19 ساعت 5:50 ص توسط دکتر بالتازار


                             بسم الله

 

یکی از نسخه پیچ ها که قبلا تو داروخونه ی ما کار می کرد و بعد رفت سربازی و تو یه داروخونه ی درمانگاهی مشغول شد زنگ زد به من و داشت مطالب وبلاگی برام تعریف می کرد .


خب بعدش - ||علیرضا خان||

خب؟ - .: راشد خدایی:. خب بعدش - |علیرضا خان| - کیان ایرانی

تلفنش یه کم طولانی شد .
گفتم : الان باتلفن کی داری زنگ می زنی ؟
گفت : بیت المال !
گفتم : نبایدبزنی . خداحافظ . قابل بخشش نیست
گفت : دکتر ! من همینطور اینجانشستم مفت مفت ازمن کارمی کشن این بیت المال نیست تلفن بیت الماله ؟!!

         خانم دکترمون ساعت اداری انگلیسی کار می کنه ( تا زبانش قوی بشه ) و نمیاد نسخه ها رو ببینه .
         تازه میگه " اینجا برام فایده ای نداره " !!!
         دوست داری منم اینجوری کار کنم ؟؟؟
دکتر خداوکیلی حال میکنم باهات ههههههههههه - ||علیرضا خان||

  ((   عالی/ اینا میتونه کتابچه بشه - عرشیا تکN  ))

داشتم این مطلبو برای بچه ها تعریف می کردم .
پرسیدن : پس نسخه ها رو کی می بینه ؟؟؟
  گفتم : فلانی ( نسخه پیچ سابق ما ) .
 گفتم : واه . پس کی مواظب اون باشه . اینجا که بود ما 6 نفری مواظبش بودیم که سوتی نده .
         بذار یه بار سوتی بده بیان حال خانوم دکترو بگیرن !!!

دکتر کارمند مجرد تو داروخونه نداری ؟؟؟ - ||علیرضا خان||

دارم . ( آی شیطون )

حاجی قصدم خیره ... بعد میگن جوونا چرا ازدواج نمی کنن ... - ||علیرضا خان||

میدونم که قصدت خیره .

پس بفکرم باش ... - ||علیرضا خان||


  




  پیام رسان 
+ سلام به همه، پس از سه سال دوری

+ شما برای تحقق کلام رهبر معظم که فرمود ،، آقایی و سروری دلار را بشکنید ،، چه کردید ؟ آیا در سفرهای خارجی خود ارز کشور مقصد را بر دلار ترجیح دادید یا نه ؟

+ راستی آدرس کانالم در سروش آینه ( طب اسلامی ایرانی )tebeirany@. لطفا سر بزنین و به دوستانتان هم معرفی کنین . ممنون.

+ مجلس ما که گل و بلبله . گل و بلبلا ... نظارت . اگه وقت کردین یه کوچولو به عملکرد دولتیان در برجام نظارت کنین . البته دست خودتون هم تو حناست ولی اون قسمت که مربوط به دولته ... آه .. کجایی مدرس .

+ با بلندگو اعلام می کنم تا گوش های سنگین قوه قضاییه بشنوه ... قبل از اینکه روحانی متواری بشه محاکمه اش کنین ... یا قبل از اینکه تو استخر فرعون غرق بشه و بی شرفا ازش امام زاده درست کنن محاکمه اش کنین . خیانت او کمتر از بنی صدر نبود .

+ ملت شریف ایران ، یادتان هست ... یادش به خیر یه روزی بود که هر روز میومدیم پارسی . الان تقریبا یه سال هست که ارتباطم کم رنگ شده . دلم تنگ شد برای دوستان ... سلام بر دوستان پارسی بلاگ .

+ ملت شریف ایران یادتان هست؟ این ما بودیم که با برجام مشکل آب شما رو حل کردیم و در دولت دوزادهم باز این مابودیم که موهبت تلگرام را به شما ارزانی داشتیم...

+ *کسی که به دشمنش و دشمن ملتش اعتماد کنه با حمارطاحونه چه فرقی داره ؟؟؟*

+ *کسی که غیرت نداره دین نداره . کدوم آدم شریفی می تونه تحمل کنه که دشمن هر وقت خواست دوربین رو روشن کنه و از خونه اش - محل کارش و ... فیلم بگیره ؟ هر وقت دلش خواست صدای ما رو ضبط کنه ؟ هر وقت دلش خواست بعضی پیام ها رو به ما نرسونه ؟*

+ *مردم سالاری دروغ بزرگ غرب بود برای پوشش دیکتاتوری سرمایه داران .*




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ