بازدید امروز : 174
بازدید دیروز : 161
کل بازدید : 1405681
کل یادداشتها ها : 2015
" هوالاخر "
جوان : تاموکسی فن دارین ؟
گفتم : چند میلی ؟
گفت : میلی هم مگه داره ؟ من همینطوری می گیرم !
گفتم : برای چی مصرف می کنی ؟
گفت : گاهی هوس می کنم مصرف می کنم !!!
برای سینه . غدد سینه رو از بین می بره .
گفتم : مشخصاتش رو بگو اون ور بگیر .
گفت : همینجوری میدادن .
گفتم : باشه . اون ور بگو بهت بدن .
" هو الاول والاخر "
آقای میانسال : برای بچه 5 ماهه - اسهال داره - سرم می خواستم . اشکال نداره برای 5 ماهه ؟
گفتم : سرم خوراکی - ORS - بگو ORS .
رفت اون ور و گفت : یه سرم خوراکی میخوام .
نسخه پیچ : سرم که خوراکی نداره !!!
آقا : گفتن سرم خوراکی .
نسخه پیچ : کی گفته ؟ برو از خودش بپرس !!!
برگشت پیش من .
به نسخه پیچ گفتم : بهش ORS بدین .
گرفت و اومد پیشم و پرسید : برای 5 ماهه اشکال نداره ؟!!
" هو الظاهر "
نسخه پیچ پاره وقت ما که کارمند اداره است تعریف کرد :
یکی از همکارامون که تند تند مرخصی میره برگه شو آورد و گذاشت رو میز دکتر .
دکتر معتمد اداره : آقای فلانی ! چقدر استعلاجی میاری ؟
من دیگه برگه هاتو تایید نمی کنم .
کارمند : یعنی چی ؟ چرا تایید نمی کنین ؟
دکتر : نمیشه که . تو راه به راه داری برگه استعلاجی میاری !
کارمند : میدونی من چند ماهه استعلاجی نگرفتم ؟ 2 ماهه !!!
(( نسخه پیچ : فکر می کنه استعلاجی حقیه که باید گرفت !!! ))
" هوالباطن "
نسخه پیچ : دکتر ! چرا مردم اینقدر دنبال آلپرازولام میان ؟ خیلی هاشون مشکل مالی هم ندارن !
گفتم : هوم ؟؟؟
گفت : بعضی ها بدبختن گرفتارن میان دنبال قرص خواب . اما اونایی که مشکل مالی ندارن چرا ؟؟؟
براش خاطره ای رو تعریف کردم .
گفتم : مادر یکی از فامیلامون ( 80 سالشه ) دچار کم خوابی شد . رفتن براش از داروخونه دیازپام 10 گرفتن .
یه روز فامیلمون زنگ زد به من و گفت : مادرم تلو تلو می خوره . موقع رفتن به دستشویی باید زیر بغلش رو بگیریم و ...
با خود گفتم : هیچی دیگه . بنده خدا آخرای عمرشه .
ازش پرسیدم : داروهاش چیه ؟
تا اسم دیازپام رو آورد گفتم : دیازپام 10 ؟ برای این سن ؟
دیازپام ( چون طولانی اثره ) بعنوان خواب آور داده نمیشه .
تازه در سن بالای 65 سال که کلیه ها خوب کار نمی کنه تاثیر دارو ( و عوارضش ) دو برابر میشه .
داروشو که قطع کردن حال مریض هم خوب شد .
" هو الغنی "
داشتم دستور دارو ها رو می نوشتم .
دستور شربت " برونکوتیدی " نظرم رو جلب کرد .
نوشته بود : هر وعده 6-5 قاشق غذاخوری !!!
گفتم : روش من در آوردی - باید مقاله کنه تو کانادا چاپ کنه !
بیمار که صدامو شنید گفت : صحبت شربت ماست ؟ بله ؟
نسخه پیچ : صحبت شربت ماست . تا پول ندی مال شما نیست !!!
آقا : تعجب کردم داشت می نوشت "4 قاشق " !
نسخه پیچ : چون گیاهیه این جوری می نویسه . " پروسپان " رو هم همین جوری می نویسه .
(( دستور چاپی دارو روی جعبه اش اینه : روزی 4-3 قاشق غذاخوری . ))
" هو الحی "
تلفن : خانم :
سلام . داروخونه ؟ با دکتر داروخونه می تونم صحبت کنم ؟
گفتم : بفرمایید .
گفت : شما هستین ؟
گفتمک : آره .
گفت : شوهرم یه قرص های ریز می خوره که تو پاکته و هیچ اسمی نداره .
قبلا هم متادون مصرف می کرده .
بهم گفتن شاید مواد مخدر باشه . شما نمی دونین مواد مخدری هم هست که تو پاکت و اینطوری عرضه بشه ؟
گفتم : داروها معمولا تو پوشش خودش عرضه میشه و اگه تو پاکت بریزیم اسمشو روش می نویسیم .
گفت : جدیدا هم یه قطره هایی می خوره که می چکونه تو چای و آب و می خوره . یه سازمانی نیست که اینا رو مشخص کنه ؟
گفتم : نه . اگر هم باشه تو همه شهرستان ها نیست .
گفت : من نمی تونم به اورژانس زنگ بزنم ؟ می تونن راهنماییم کنن ؟
" متادون " رو کیا می خورن ؟؟؟
" هو القیوم "
خانمی زنگ زد : من از درمانگاه خیریه @ زنگ می زنم . چند تا داروئه قیمت OTC اش رو میخوام بدونم . شما آموکسی 250 رو 2400 می فروشین ؟
گفتم : نمی دونم . مسئول قسمت داروهای بدون نسخه ( OTC ) نیست .
خانم : ببینید آقای محترم . من میخوام هماهنگ باشه . هر کی یه قیمت نفروشه .
گفتم : 100 تا داروخونه تو این شهر هست . هماهنگیش مشکله . این معضل هیچوقت حل نمیشه .
یکی تعرفه می گیره یکی ( از روی دلسوزی یا جلب مشتری ! ) نمی گیره .
اونایی هم که می گیرن گاهی خورده داره یکی گرد می کنه ( روند ) یکی 100 تومن می گیره یکی 200 تومن می گیره و ...
تشکر و خداحافظی کرد .
(( بحث حق فنی و تعرفه همچنان برای ما دردسر سازه . ))
" هو الصمد "
آقایی داروهاشو آورد داروخونه و گفت : میشه داروهامو یه بار دیگه ببینین ؟
گفتم : قیمتش مشکل داره ؟
گفت : نه . داروهاش . متفورمین تو داروهای خانومم بود شک کردم . چون داروی قنده .
( دستورش روزی 3 تا بود . خودم دارو رو چک کرده بودم . )
گفتم : کاربردهای دیگه ای هم داره : باروری - لاغری .. البته ایشون که زایمان کرده اند .
تو نسخه نوشته met . به " مترونیدازول " هم می خوره . رفتم مترونیدازول آوردم .
یه لحظه یادم اومد مترونیدازول شیر رو تلخ می کنه .
گفتم : شاید " مترژین " باشه . برای کاهش خونریزی .
داروها رو قبل از مصرف به پزشک نشون بدین .
(( متیل دوپا. متی مازول. متوترکسات. متوکاربامول. متوکلوپرامید . متوپرولول ( متورال ) متین هم داروهایی هستند که با met شروع می شوند . ))
" هو الملک "
آقا : این دارو رو مصرف نداریم خواستم پس بدم .
نسخه پیچ : دارویی که از داروخونه خارج بشه نمیشه پس گرفت .
آقا : یخچالی که نیست . شرایط خاصی داره ؟؟؟
نسخه پیچ : به هر حال . شمای نوعی رو میگم . شاید دارو تو آفتاب بوده ... من نمیدونم چی به دارو گذشته .
آقا : من چون به خودم مطمئنم !
نسخه پیچ : اگه راه داشت بر می داشتم .
(( تجویز دارو و مصرف دارو در ایران بالاست . وزارتخونه باید یه فکر اساسی بکنه . ))
" یا حی و یا قیوم "
نسخه پیچ داشت نسخه ی درمانگاه رو می پیچید .
گفت : همه دکترا ... آمپول و سرم ...آمپول و سرم ... همه مثل همن !
گفتم : چی شده ؟
گفت : الکی میدن به قران !!!
(( تو یه مقاله خوندم آمار تزریقی تو ایران 40 درصد و تو انگلیس 8 درصده . چرا ؟ واقعا چرا ؟؟؟ ))
____________________________________________________
نسخه پیچ گوشی رو گذاشت پایین و اومد پیشم و پرسید : سفیکسیم برای عفونت کلیه خوبه ؟
گفتم : اگه پزشک نوشته باشه خوبه .
گفت : اگه ننوشته باشه چی ؟
گفتم : خوب نیست . هه . بهش بگو خوددرمانی نکنه کلیه شو از دست میده دیالیزی میشه !
نسخه پیچ گوشی رو برداشت و پاسخ منو به بیمار پشت خط منتقل کرد و گفت : " گفتن اگه با تجویز پزشکه اشکال نداره "