سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دکتر بالتازار
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 59
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 1403405
کل یادداشتها ها : 2015

نوشته شده در تاریخ 96/1/25 ساعت 2:12 ع توسط دکتر بالتازار


2 برادر با هم اومده بودن داروخونه . البته هر کدوم برای کار خودش . یکیشون گفت : زنم معده اش می جوشه میاد بالا . یه دارو بدین . نسخه پیچ آلومینیم ام جی رو بهش معرفی کرد . برادرش گفت : معده یکی از جاهای حساسه . برای چی میخوای الکی دارو بدی ؟ بعد درخواست خودشو مطرح کرد و گفت : یه بسته چرک خشک کن بدین .
^ 96/1/10 - تغییر : [دخت خورشید] 96/1/20
- نوسازی - نظر
نسخه پیچ گفت*شما الان به داداشت گفتی الکی دارو نگیره حالا خودت آموکسی میخوای ؟ آموکسی هم از داروهای حساسه و نیاز به تجویز پزشک داره* بیمار قانع شد . پذیرفت .و این مساله در داروخونه نادره که بیمار بپذیره . - شما (ویرایش | حذف)


نظر

+ جوان نسخه ای آورد و گفت : این دارو ها رو بدین . مریضمون داروشو گم کرده . گفتم : کی رفته دکتر ؟ جوان : نمی دونمنسخه پیچ بدون توجه به تاریخ داشت به زور نسخه رو از کپی می خوند . گفتم : نسخه پارسال ؟؟؟ جوان : چشم مادرم تار می بینه . گفتم : شاید از فشار چشم باشه . گفت : دیروز دکتر بردیمش . نگاه کردم .آمپول فوروزماید و دیازپام بود . نسخه پیچ : شاید گیجی و خواب آلودگیش از دیازپام باشه
^ 96/1/10 - تغییر : [دخت خورشید] 96/1/20
- نوسازی - نظر
جوان رفت و بعد از دقایقی برادرش اومد و همون نسخه رو آورد و داروهاشو خواست . نسخه پیچ : تاری چشم باید بررسی بشه . شاید فشار چشمش بالاست . مرد : حالا فشارش کنترل شده ! گفتم : فشار چشم با فشار خون فرق داره . رفت . ساعتی بعد دیدیم رفته همون داروها رو ( قطره کلرامفنیکل . قطره فنیل افرین - زینک ) داده دکتر عمومی تو دفترچه نوشته ! - شما (ویرایش | حذف)

نظر

+ تلفن داروخونه زنگ زد . نسخه پیچ گوشی رو برداشت و این صحبت ها شنیده شد : باید با دکترت مشورت کنی . اینجا ما دکتر نداریم که ... نه . گوشی رو گذاشت و گفت : میگه ننه ام فشارش میاد پایین . چه کارش کنم ؟ نسخه پیچ 2 : میخواستی بگی عوضش کن .

+ وقتی بیمار رفت نسخه پیچ گفت : دکتر دیدی چقدر تشکر کرد ؟ گفتم : مگه چی بهش داده بودی ؟ گفت : روتارین و دیفن هیدرامین . صداش گرفته بود . الان خوب خوب شده . یه روحانی هم بود که گاهی سوار ماشینمون می شد و با هم می رفتیم قم . یادته ؟ اونم می گفت " وقتی سخنرانی می کنم صدام می گیره و هر بار دکتر میرم برام آمپول می نویسه ( احتمالا دگزامتازون ).منم بهش آلتادین مکیدنی دادم و دیفن هیدرامین.خوب خوب شد
^ 96/1/10 - تغییر : [کفش های مکاشفه] 96/1/10
- نوسازی - نظر
سلام یعنی من هم که سر کلاس صدام میگیره باید آلتادین بخورم؟ - آیینه سکندر (پاسخ)

+آیینه سکندر سلام . امتحان کن . هم آلتادین رو . اگه جواب نداد روتارین رو . - شما (ویرایش | حذف)

چشم دکتر جان - آیینه سکندر (پاسخ)

آلتادین بو میده ... حالت تهوع می گیرم .. - کفش های مکاشفه (پاسخ)

نظر

+ حی علی الصلوه گول شیطان رو نخور . پا شو .
^ 95/12/29 - تغییر : [شما] 96/1/10
- نوسازی - نظر
پاشو دیگه . - شما (ویرایش | حذف)

نظر

+ نسخه پیچ رفت یه نسخه قدیمی رو بپیچه . 10 تا افلوکساسین 200 برداشت و گذاشت رو نسخه . گفتم : نسخه مال 1 ماه پیشه . دوره درمانش گذشته . دیگه نمی تونه بگیره . گفت : ناقص گرفته بود . پول نداشت . اومد 10 تای بقیه رو ببره ! رفتم جلو و مریض رو از این کار منصرف کردم . بعد به همکارم گفتم : می دونی الان چرا اومد ؟ بنا نداشت بیاد . چون دوباره علائم دید به فکر افتاد دارو رو دوباره بگیره .
^ 96/1/10 - تغییر : [وزنه سیاسی] 96/1/10
- نوسازی - نظر

+ خانمی 25 ساله نسخه بانک ملی آورد و از ما خواست براش قیمت بزنیم . نسخه پیچ : اگه داروشو نخوای قیمت نمی زنیم . خانم : داروشو آزاد بردم . ن : نسخه شو بیار . خانم : گم کردم . ن : نمیشه . خانم : شما چقدر سخت گیرید . من قبلا برام قیمت می زدن . نسخه پیچ 2 : دروغ میگه ...
^ 96/1/10 - تغییر : [وزنه سیاسی] 96/1/10
- نوسازی - نظر

+ جوانی اومد داروخونه و یه ورق قرص سفیکسیم خواست . نسخه پیچ ازش نسخه خواست . جوان زنگ زد به خانومش و گوشی رو داد به نسخه پیچ . ن : این دارو تخصصیه . برای چی میخوای مصرف کنی ؟ خانم : من تهران 20 تا سفیکسیم برام نوشتن . می گردم 10 تاش نیست . ن : نسخه شو داری ؟ نسخه شو بفرست ببینیم برای چه تاریخیه . می تونیم بدیم یا نه . خانم اصرار کرد و نسخه پیچ گفت : اگه نسخه اش باشه می تونیم وگرنه نه
^ 96/1/10 - تغییر : [وزنه سیاسی] 96/1/10
- نوسازی - نظر
جوان : شما بده . گردن خودم ! - شما (ویرایش | حذف)

نظر

+ یه ورق قرص زیلت ( کلوپیدوگرل خارجی ) داشت تاریخش می گذشت نصفه قیمت دادیم به مریض . حالا هر روز میاد میگه : این قرص به مریضمون می سازه . رفتم بیمارستان بگیرم گفتن 25000 هزار تومن . شما ارزون میدین . شما برام بیارین . نسخه پیچ به همکارش گفت : بگو شرکت نداره . سوتی ندی ها ! گفتم : بگو برات سفارش میدیم با قیمت جدید ( قیمت روز ) . البته اونم همون قیمت داروخونه بیمارستانه .

+ مرد : یه شیر خشک بدین . نسخه پیچ : چند ماهشه ؟ مرد : برای 10 ساله میخوام ! ن : 10 ساله ؟ اون که می تونه شیر گاو بخوره . مرد : می بینه بچه ها می خورن خوشش میاد ! ضرر که نداره حالا اگه استفاده نداشته باشه ؟ ها ؟

+ شیوا به مدرسه جدیدی رفت . گزارش داد که یه کمد پر از اسباب بازی هست که قراره به بچه ها بدن . شیوا : بابا ! میشه که همه جایزه های خوبو من ببرم جایزه های بد رو بچه های دیگه ببرن ؟
^ 95/12/25 - تغییر : [سیدمحمدرضا فخری] 95/12/29
- نوسازی - نظر

+ بریم ؟ بریم نماز . حی علی الفلاح
^ 95/12/17 - تغییر : [شما] 95/12/27
- نوسازی - نظر
پیش بسوی نماز جمعه . - شما (ویرایش | حذف)

نظر

+ شیوا : بابا ! چی شده که باربی بوجود اومده ؟ باربی ها خیلی باکلاس بودن ؟ اشاره کرد به انواع تصاویر باربی و گفت : اونا همه این چیزا رو داشتن ؟ همه باربی ها باربی اند ؟ نمیشه که همه باربی باشن . باربی اسمش چیه ؟ مادرش گفت : باربی یه عروسکه که از روی یه زن آمریکایی ساخته شده تا مردم لخت بشن . شیوا : نخیر . من یاد نمی گیرم ( من لخت نمیشم ) . دوست دارم بدونم باربی ها چه جوری زندگی می کنن .
^ 95/12/25 - تغییر : [پاک روان] 95/12/25
- نوسازی - نظر
شیوا و مادرش رفتن تا سر کوچه خرید کنن . شیوا از صدای ترقه ترسید . شیوا : مامان فردا هم چهارشنبه سوره است ؟ مادر : آره . فردا روزشه . شیوا : کاشکی ایران فقط آدم خوبا بودن . آدم بدا نبودن ! - شما (ویرایش | حذف)


نظر

+ شیوا : وقتی ما نبودیم چه جوری چهارشنبه سوری اومد ؟ مگه چی شد که زمان اماما چهارشنبه سوری بوجود اومد ؟ مادر : از زمان زرتشتی های ایران که آتیشو می پرستیدن اومد . شیوا : مگه میشه آتشو پرستید ؟ آتش که خاموش میشه . چه خداییه که خاموش میشه .
^ 95/12/25 - تغییر : [* گل نرگس *] 95/12/25
- نوسازی - نظر

+ مردی اومد داروخونه و بریا بیمارش آموکسی سیلین طلب کرد . نسخه پیچ : آموکسی نبر . شربت ببر . مرد : شربت نه . هیچ فایده ای نداره . خیلی حساسه . تا یکی گلودرد داشته باشه اینم گلوش درد می گیره . ن : قرص ببر . یه قرص حساسیت بهش داد . مرد رفت . بعد از مدتی برگشت و گفت : آقا یه چرک خشک کن خیلی قوی بده . ن : همون که بهت دادم بسه . مرد : بابا ! اون حالیش نیست که . من حالیمه !


  




  پیام رسان 
+ سلام به همه، پس از سه سال دوری

+ شما برای تحقق کلام رهبر معظم که فرمود ،، آقایی و سروری دلار را بشکنید ،، چه کردید ؟ آیا در سفرهای خارجی خود ارز کشور مقصد را بر دلار ترجیح دادید یا نه ؟

+ راستی آدرس کانالم در سروش آینه ( طب اسلامی ایرانی )tebeirany@. لطفا سر بزنین و به دوستانتان هم معرفی کنین . ممنون.

+ مجلس ما که گل و بلبله . گل و بلبلا ... نظارت . اگه وقت کردین یه کوچولو به عملکرد دولتیان در برجام نظارت کنین . البته دست خودتون هم تو حناست ولی اون قسمت که مربوط به دولته ... آه .. کجایی مدرس .

+ با بلندگو اعلام می کنم تا گوش های سنگین قوه قضاییه بشنوه ... قبل از اینکه روحانی متواری بشه محاکمه اش کنین ... یا قبل از اینکه تو استخر فرعون غرق بشه و بی شرفا ازش امام زاده درست کنن محاکمه اش کنین . خیانت او کمتر از بنی صدر نبود .

+ ملت شریف ایران ، یادتان هست ... یادش به خیر یه روزی بود که هر روز میومدیم پارسی . الان تقریبا یه سال هست که ارتباطم کم رنگ شده . دلم تنگ شد برای دوستان ... سلام بر دوستان پارسی بلاگ .

+ ملت شریف ایران یادتان هست؟ این ما بودیم که با برجام مشکل آب شما رو حل کردیم و در دولت دوزادهم باز این مابودیم که موهبت تلگرام را به شما ارزانی داشتیم...

+ *کسی که به دشمنش و دشمن ملتش اعتماد کنه با حمارطاحونه چه فرقی داره ؟؟؟*

+ *کسی که غیرت نداره دین نداره . کدوم آدم شریفی می تونه تحمل کنه که دشمن هر وقت خواست دوربین رو روشن کنه و از خونه اش - محل کارش و ... فیلم بگیره ؟ هر وقت دلش خواست صدای ما رو ضبط کنه ؟ هر وقت دلش خواست بعضی پیام ها رو به ما نرسونه ؟*

+ *مردم سالاری دروغ بزرگ غرب بود برای پوشش دیکتاتوری سرمایه داران .*




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ