بازدید امروز : 161
بازدید دیروز : 103
کل بازدید : 1404671
کل یادداشتها ها : 2015
بسم الله
سوار تاکسی بودم . جوانی یه مسیر کوتاه رو سوار شد .
راننده : جوان حاضر نیست 100 متر اون ور تر بره . میخواد در خونه اش ترمز کنیم .
از پدربزرگم که 120 سالش بود پرسیدم رمز سلامتی ات چیه ؟
گفت : چند بار می پرسی ؟ کار کار کار .
من 5:30 صبح بیدارم . از تو و پسرت لاغر ترم .
و ادامه داد : الان همه چربی دور قلب دارن . بچه ها هم چربی دور قلب دارن .
من 12 سالم بود روزی 12 کیلومتر پیاده روی می کردم . مادرم می گفت : یتیم مونده چرا چاق نمیشه !!!
حالا میگن " بخور بخور ( چیپس و پفک ). بخور زودتر بمیری !!! این ظلمه که به بچه هامون می کنیم .
بسم الله
موقع افطار :
فروشنده بهداشتی : بعضی ها چقدر باشعورن .
فکر کردم به طعنه میگه .
گفتم : دیگه چی شده ؟؟؟
گفت : طرف اومده " مام " بخره . چند تا رو ردیف کردم تا انتخاب کنه .
بهش گفتم : یه کم سریع تر . ما هنوز افطار نکردیم .
همه رو جمع کرد و گفت : من بعدا میام .
و چقدر معذرت خواهی کرد .
گفتم : اشکال نداره ... انتخاب کنید ولی سریع تر .
گفت : نه . من منزلم همین نزدیکیه . بعدا میام .
(( ببین چقدر این آدما کمن که به چشم میان ! طرف موقع اذون میاد کاندوم بخره ! یا خط چشم ! یا رژلب ! ))
بسم الله
آموزشی
آقایی با اونیفرم نیروی انتظامی اومد داروخونه و گفت : یه پنی سیلین می خواستم .
گفتم : با نسخه پزشکه . نمی تونیم بدیم . دستمون باز نیست که بدیم .
پرسید : چرا پنی سیلین رو نمیشه داد ؟
گفتم : 1 - کاربردش بر خلاف تصور عامه در موارد محدودیه ( اونم با تشخیص پزشک )
2 - اگه عوارض داد ( 1 در چند هزار شوک داد ) پزشک عواقبش رو به عهده می گیره .
گفت : من آبریزش بینی و سردرد دارم . چی بگیرم ؟
گفتم : فقط کلداکس . چیز دیگه ای نیاز نیست .
( البته غرغره آب نمک فراموش نشه )
بسم الله
کارآموز اومد پیشم و گفت : خانمی زنگ زده بود و گفت " بچه ام بیرون روی داشت بردمش دکتر شربت کوتریموکسازول تجویز کرد .
بعد حالا بچه من یبوست پیدا کرده چیکار کنم ؟ "
دیدم سرت شلوغه .
موندم جوابشو چی بدم گفتم : زنگ بزن 82101 ( داروخانه 13 آبان تهران ) بپرس .
من واقعا تعجب کردم . آخه کوتریموکسازول برای سینه است !!!
خانومه از من پرسید گفتم " چرک خشک کن سینه است " .
چرا برای اسهال دادن ؟!!
(( عجب !!! ))
بسم الله
آقا : 2 ورق قرص سرماخوردگی و یک ورق آموکسی سیلین بده .
گفتم : آموکسی سیلین چرا ؟ سرماخوردگی که دارو نداره . نیاز به آموکسی نیست .
گفت : بده دیگه !
گفتم : خودسر نباید خورد .
گفت : برای خودم نمیخوام . برای خونه میخوام !!!
گفتم : چه فرقی می کنه ؟ نمی خری که تو خونه باطل بشه - می خری که خورده بشه . حالا خودت یا هر کس دیگه . چه فرقی داره ؟؟؟
بسم الله
آموزشی
جوان : یه ورق "کوتریموکسازول " بدین .
بصورت ناخوداگاه گفتم : اون ور بگیر .
بعد وجدان درد گرفتم .
بلند شدم رفتم پیشش و گفتم : کوتریموکسازول برای چی ؟ بدون نظر پزشک اینا رو مصرف نمی کنن .
گفت : گلو درد .
گفتم : برای گلودرد فایده ای نداره ... معمولا 90 درصد موارد ویروسیه .
غرغره آب و نمک + اکسپکتورانت + قرص مکیدنی ( لیکوفار ) رو بهش توصیه کردم .
گفت : اکسپکتورانت خلط آوره ؟
گفتم : ضدحساسیت و بازکننده مجاری تنفسی هم هست .
بسم الله
آقایی اومد داروخونه و یه داروی اعصاب می خواست . نشونی هم میداد ولی ما متوجه نمی شدیم .
گفتم : برو دفترچه ات را بیار شاید از روی ته برگش بتونم متوجه بشم .
رفت و دفترچه رو آورد .
گفت : یه قلم از داروهامو که تو پاکت ریخته بودین - اسمشم نمی دونم - همش ترکید و فاسد شد .
گفتم : دارو را کجا نگهداری کردی ؟ تو یخچال ؟
گفت : ما فقط یه سفر داشتیم به شمال ...
40000 تومنم پولشو داده بودم .
(( بله . محیط مرطوب مثل یخچال - مثل آب و هوای شمال . پاکت کاغذی دارویی آیا مناسبه ؟؟؟ ))
بسم الله
یه نسخه اومد یه قلمش ناآشنا بود : GOS
نسخه پیچ : بقیه شو بدم ؟
بیمار : نه . به دکتر زنگ می زنم .
زنگ زد دکتر مطب نیومده بود .
بعد از ساعتی تونست با دکتر تماس بگیره . گوشی رو داد به نسخه پیچ .
نسخه پیچ : آقای دکتر شما نوشتین GOS . این چه داروییه ؟
دکتر : من 633 نوشتم . شماغلط املایی نگیر !!!
نسخه پیچ : صحبت غلط املایی نیست . آقا یک ساعته معطله تا شما بیایی . 4 جای دیگه هم رفته نخوندن !
بیمار با ناراحتی گفت : من الان میرم بهش میگم . چون باید داروهامو نشونش بدم .
بسم الله
نسخه ی یه پیرزن 71 ساله اومد که مادر شهید بود .حاوی :
صابون روشن کننده گیاهی
سرم روشن کننده خارجی
ضدآفتاب کپسول تقویتی " ول وومن "
یه کم بد خط بود . بعضی اقلامش خونده نمی شد .
گفتم : اینا دیگه چیه ؟
نسخه پیچ : منم با جوونی که نسخه رو آورد سر همین حرف داشتم . گفت " من جعبه داروها رو نشون دادم دکتر نوشته " !!!
نسخه 200000 تومن پولش بود .
گفتم : آدم 71 ساله کی تو این وادی هاست ؟؟؟ او الان فکر " کفن برد یمانی " و ... هست . هه هه .
(( چرا داروهاشونو تو دفترچه دیگری می نویسن ؟ چرا بیمه ها اینقدر بی سر و صاحبه ؟؟؟ ))
بسم الله
آقایی اومد داروخونه پیشم و گفت : قرص میخوایم درست کنیم خوب به هم نمی چسبه .
شما که داروسازین گفتم بیام پیش شما . چه چسبس استفاده میشه ؟!!
گفتم : برای کجا میخوای ؟
گفت : عطاری . دستگاه قرص سازی دستی داریم .
مثلا زنجبیل تلخه قرص بشه بهتر خورده میشه ...
براش توضیح دادم که به این سادگی ها نیست . هر دارویی جداگانه طبق فرمول استانداردی که تو کتاب ها هست فرموله و ساخته میشه .
بعد از رفتن او نسخه پیچ گفت : دکتر قرص نارنجی شنیدی ؟ قرص 500 - نارنجی ؟؟؟
گفتم : نه . چی هست ؟
گفت : یکی از فامیلامون از عطاری تهیه می کرد . می گفت " آرام بخشه " .
وقتی می خورد از حالت عادی در می اومد . الکی گریه می کرد . با خودش حرف می زد . گاهی خودشو جای رهبر می دید ...
(( راستی عطاری ها تحت نظارت چه ارگانی هستند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ))