بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 60
کل بازدید : 1416420
کل یادداشتها ها : 2015
نسخه پیچ در حال خواندن مطلب علمی بود .
گفتم : ناهار چی خوردی ؟ اولویه ؟
خون به مغزت نمیرسه که چیزی متوجه بشی !!! ( پس از غذای سنگین ...)
گفت : اولویه بر من اثری نداره . چون من مغز ندارم !!!
بیمار دقایقی پس از گرفتن داروهایش برگشت داروخانه .
گفت : پلاستیک پاره شده . آمپولم افتاد و شکست .
نسخه پیچ گفت : خوب چه کار کنم ؟
بیمار : معذرت خواهی کن !!!
بعد دفترچه شو نشان داد و گفت : آقا نگاه کن .
روی جلد دفترچه اش نوشته بود : " وزارت خارجه " ( یعنی من آدم مهمی ام )
(( اگه پلاستیک نامرغوب بوده باید جبران خسارت بشه ... برای هر کی میخواد باشه . ))
مرد جوان : یه کلونازپام بدین .
گفتیم : نسخه میخواد .
گفت : من ایدز و هپاتیت دارم ( یعنی رفتنی ام ... آخر خطم ) .
چند سال گذشت .
یه روز با پای گچ گرفته و عصای زیربغل آمد داروخانه تا قرص بگیره
. درب و داغون بود .
روی صورتش خال کوبی شده بود " انتقام " !!!
(( انتقام از کی ؟ از چی ؟ از جامعه ؟
چه جوری ؟
تو که خودتو باختی و سرمایه ی عمرو از دست دادی !!! ))
گفتم : حجم کار ما با مطب ها قابل مقایسه نیست ... چند روز پیش رفته بودم مطب دکتر X هر یه ربع یه مریض داشت .
نسخه پیچ با مزه ی ما گفت : مطب یه پزشک داره .
اینجا که این جور نیست یه داروساز مثل مترسک سر جالیز داره
با 25 تا پرسنل که نسخه رد میکنن !!!
مشتری : یه داروی سرماخوردگی میخوام .
نسخه پیچ : برای چه سنی ؟
مشتری : زیر 2 سال .
نسخه پیچ : باید بره دکتر !
( بابا نا سلامتی ما هم هستیما برگ چغندر که نیستیم ... )
پرسیدم : علامتش چیه ؟
گفت : اسهال داره ! رنگش سبزه !!!
گفتم : اسهال چه ربطی به سرماخوردگی داره ؟
گفت : بینی شم کیپه . چرک داره ...
جوانی 18 ساله به علت تصادف رانندگی به بیمارستان "م-د " تهران منتقل شد .
جوان به عفونت سودومونای مقاوم ( به همه ی آنتی بیوتیک های موجود ) مبتلا شد و از دنیا رفت .
در عرض 1 هفته 2 مرگ دیگر از تخت های مجاور دیده شد .
I C U بیمارستان به مدت 15 روز تعطیل گردید و با مواد قوی میکروب کش ضد عفونی شد ...
(( چرا با مصرف بی رویه ی آنتی بیوتیک ها ( چرک خشک کن ها ) روز به روز میکروب ها را مقاوم می کنیم ؟
چرا به خود و خانواده و جامعه ی خود رحم نمی کنیم ؟ ))
سوال تلفنی :
خانم : فنوستات چیه ؟
گفتم : "ونوستات" برای جلوگیری از جذب چربی غذاست ( 30 در صد کاهش جذب چربی ) .
گفت : من باشگاه میرم میخوام مصرف کنم .
گفتم : چقدر اضافه وزن دارین ؟
گفت : 5 کیلو !
گفتم : نه . برای شما نیاز نیست .
گفت : جه جوری باید مصرف بشه ؟
گفتم : روزی 3 تا . در مواقعی که BMI ( نمایه ی توده ی بدنی ) فرد بالای 30 باشه . نه برای شما .
گفت : یعنی ضرر داره ؟
گفتم : آره ضرر داره .
(( BMI = وزن تقسیم بر " قد به توان 2 " ))
مرد جوان : آقای دکتر این داروهای من ( سرم + قرص حساسیت + 7 تا آمپول از جمله 3 تا سفتریاکسون ) برای آنفلوانزاست ؟
نسخه پیچ : سرما خوردی ؟
بیمار : آره . خورد و خمیرم . اگه آنفلوانزاست یه واکسن بزنم !!!
نسخه پیچ : نه نمی تونی بزنی . میتونی بزنی اما تاثیر نداره !!!
(( زمان زدن واکسن آنفلوانزا ماه شهریور و مهر است .
باید با تجویز پزشک باشد . معمولا برای افرادی است که سیستم ایمنی ضعیفی دارند مثل پیران و ...
پس از زدن واکسن 2 هفته زمان لازم است تا ایمنی حاصل شود .
بر خلاف تصور عامه این واکسن از سرماخوردگی جلوگیری نمی کند . ))
پسر جوان : پماد سوختگی چی دارین ؟
گفتم : برای کی ؟
گفت : خودم .
گفتم : با چی سوخته ؟ کجا سوخته ؟
گفت : نسوخته !!!
گفتم : اطلاعات نمیدیا ...
آخرش گفت که جای نیشگونه و روی گردنه و میخواد زود بره .
گفتم : حوله ی گرم باعث جذب سریع تر خون مردگی میشه .
بر دارو اصرار داشت .
گفتم : پماد داره و قیمتش 20000 تومنه .
تو که نمیخوای این قدر خرج کنی !
نسخه پیچ سر آماده کردن یه نسخه خیلی معطل کرد .
گفتم : فلانی بجنب !
گفت : گیر یه نسخه ( ی سخت ) افتادم .
یه دکتر ( پزشک ) سالم نداریم ... همه یه جورایی مثل خودتن ... هه هه هه !!!