طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 96/4/1 ساعت 12:8 ص توسط دکتر بالتازار
دکتر ایزد فوادی : مشکلی که با هیأت نظارت بر برجام داریم این است که اعضای این هیأت خود از حامیان برجام هستند و افرادی چون رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و عراقچی به عنوان اعضای آن مدافع برجام هستند و قطعا این را اعلام نخواهند کرد که مسیرمان در اعتماد به آمریکا اشتباه بود. آبی از هیأت نظارت بر برجام برای کشور گرم نخواهد شد.
+ کسی که بگوید حاکم باید به سلیقه مردم عمل کند در فهم ابتدایی ترین مسائل دین که نبوت باشد مشکل دارد .
اگر قرار است سلیقه عامه و شهوات عامه مردم ملاک باشد چرا خداوند انبیا را فرستاد ؟ -
شما (
ویرایش |
حذف)
اصول دین تقلیدی نیست . امان از کسی که حتی اصول دینش را طوطی وار فهمیده باشد . -
شما (
ویرایش |
حذف)
کی گفته ؟! حسن روحانی ؟! چرا میترسی اسم بیاری ؟! حضرت زهرا و حضرت امیر برای بچه شیعه و محب خط قرمزن و پای ولایت ک بیاد وسط دیگه از هیچی نباید بترسه ! تا وقتی محبین و شیعیان ترسو و معامله گر وجود دارن دشمنان علی و ولایت هم با تمام قدرت میتازونن ، علی آدمی نبود ک جلو چشمش حضرت زهرا رو بزنن و اون هم ساکت بشینه ! همه اون بلاها به خاطر شیعیان و محبین ب درد نخور علی بود... -
ناموس خدا. (
پاسخ)
+ عمرو عاص به بالای منبر رفته
اعلام کرد: آنچه ابوموسی گفت شنیدید من هم او را در این مورد تأیید می‌کنم؛ اما
من چنانکه انگشتری‌ام را به دست می‌کنم خلافت را به معاویه واگذار
می‌نمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولیِّ دم و
خونخواه عثمان
نیز است. در اینجا مجلس آشفته شد
*ابوموسی از حیله عمرو عاص برآشفت و خطاب به او گفت : ای حیلهگر فاسق! تو چون سگی هستی که چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، پارس می‌کند عمرو عاص هم در پاسخ گفت: تو همچون خری هستی که مشتی کتاب بارش کرده باشند* -
شما (
ویرایش |
حذف)
بله . علی هم مذاکره کرد اما چه مذاکره ای . با زور شمشیرها او را به حکمیت وادار کردند و با حماقت خواص فریب شیاطین انسی سپاه دشمن را خوردند و عدالت را ذبح کردند . -
شما (
ویرایش |
حذف)
آیا مذاکره زیر تهدید شمشیر خوارج مذاکره است ؟ این همان چیزی که رییس جمهور ما می فهمد ؟ این است نتیجه سال ها با کتاب سرگرم بودن ؟ نکند خدای ناکرده ایشون درس خون شب امتحانی بودند و فقط پاس کردن واحد مد نظرشون بوده ؟ نکند مصداق آیه " یحمل اسفارا " باشند . -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ گاه مردانگی یک زن سربرهنه مسیحی لبنانی از فلان مسئول ایرانی بالاتر است . آنجا که می گوید" ما همه حامی مقاومتیم و مقاومت ضامن عزت و سربلندی ماست " .آنجا که با یک فراخوان سید حسن نصرالله 1و نیم میلیون نفر لبنانی از مسیحی و مسلمان و همه فرقه ها در صحنه حاضر می شوند .
اگر مرد نیستید که در حمص و حلب و موصل بجنگید لااقل با دن و زبان و قلم آنها را یاری کنید . نه اینکه پشتشان را خالی کنید و با سخنان خود آن ها را دلسرد کنید .
نوشته شده در تاریخ 96/3/11 ساعت 12:10 ع توسط دکتر بالتازار
وقتی شوروی فروپاشید و یلتسین روی کار اومد با دنباله روی از غرب - با ایجاد بازار آزاد - نیمی از مردم روسیه رو زیر خط فقر برد . قیمت اجناس 10 تا 12 برابر شد . محبوبیت یلتسین به 2 درصد رسید اما دوباره با حمایت همون بانک هایی که زیر قیمت خصوصی شده بودن رای آورد . آیا روحانی هم ... ؟؟؟
+ انشاء الله در آینده نزدیک آنچه در قم اتفاق افتاد منظم کرده و روی آنتن می گذارم .
+ کلمات برای ادای کار بزرگی که وزارت کشور در این انتخابات کرد کم است !
+ حدود 2 میلیون رای باطله ! تعرفه هایی بدون مهر در صندوق ... آخه برادر من . این تعرفه ها با اون همه نکات ایمنی که در چاپش دیده شده قابل جعل نیست که . این هم یه نشونه از تخلفات گسترده وزارت کشور .
+ چه ساده بودیم ما و چقدر نجیب . باور کردیم که انتخابات چطور و چطور شد . چه زود شکست رو پذیرفتیم . ده ها نه - صدها نه - هزاران مورد تخلف گزارش شده . اگر حق الناس نبود چه می کردند ؟ دولتی که شرافتش اینقدر باشه صد سال سیاه هم میخوام نباشه . من آقای روحانی رو رییس خودم نمی دونم .
+ 100 میلیون تعرفه چاپ شده اما در بسیاری از صندوق ها تعرفه کم اومده - رای هام که 43 میلیون بوده . پس 43 بزرگتر است از 100 . حق ندارم شک کنم که ریاضیی که تو ابتدایی خوندیم غلط بوده ؟
+ میگن عجله کار شیطونه راسته ... هنوز انتخابات تایید نشده رسانه ملی ریاست جمهوری آقای روحانی رو تبریک میگه و یکسره تو شبکه خبر - روز شنبه - زیرنویس می کنه ... هنوز انتخابات تایید نشده آقای روحانی با رسانه های داخلی و خارجی جلسه پرسش و پاسخ میذاره . بابا اینقدر دیگه ذوق زدگی نداره که ... اینجوری رای آوردن که دیگه آش دهن سوز نیست .
نوشته شده در تاریخ 96/3/11 ساعت 12:5 ع توسط دکتر بالتازار
مرد : اریترومایسین بده . نسخه پیچ : چه شکلی از اریترومایسین ؟ پماد داره قرص داره شربت داره . مرد : قرص . ن : برای چه کاری ؟ چند میلی ؟ مرد : پرنده . گفتم : کی گفته مصرف کنی ؟ گفت : پرنده فروش . گفتم : چند تا باید ببری ؟ گفت : 4 تا . نسخه پیچ : 4 تا قرص رو برید و براش برد . وقتی شنید قسمتش 1800 تومنه گفت : اگه اینطوریه 6 تاشم بدین .
+ نسخه پیچ : دکتر ! یکی اومده بود 2 ورق آموکسی و مترونیدازول می خواست ندادین رفت بیمارستان بالا و 4 ورق از هر کدوم گرفت و آورد روی میز جلوم گذاشت و گفت " اگر قانونه پس چرا اونجا دادن " ؟؟؟
( بازم مثل همیشه اونی که قانونو رعایت می کنه محکومه ! ) -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ مرد : سفالکسین بده . نسخه پیچ به دروغ : نداریم . مرد : ندارین ؟ ن : نه . تموم کردیم . مرد : کجا دارن ؟ ن : بیمارستان بالا . فت و فراوون ! (و من انگشت به دهان نگاه می کردم . )
+ آخر وقت بود و می خواستیم داروخونه رو چند دقیقه بعد ببندیم . آقایی عجله می کرد و می گفت : داروی منو زودتر بدین بچه هام تو ماشینن . نسخه پیچ : دکتر @ مریض زیاد داشت ؟ شلوغ بود ؟ آقا : نه . خیلی صحبت می کنه ماشالله . خیلی معاینه می کنه . خیلی معاینه می کنه دیگه حساب نمی کنه که ... ( حساب نمی کنه که ما کار و زندگی داریم ! )
+ نسخه پیچ آمپولارو تو جعبه ی قرص متورال ریخت تا نشکنه . خانم بیمار که سبد داروشو دید گفت : چرا داروی قلبی برام نوشته ؟ نسخه پیچ : این جعبه داروئه - توش آمپول ریختیم . خانم : قلبم درد می گیره اینو در بیار . نسخه پیچ هم جعبه رو خالی کرد تا خیال بیمار راحت بشه !
+ آقا : یه کرم بتامتازون برای پای بچه بدین . به نسخه پیچ گفتم : کرم سوختگی ( بورن ) رو براش ببره . آقا حرفشو عوض کرد و گفت : برای حساسیت صورت میخوام ! گفتم : بتامتازون برای بچه سمه . آقا : زن ها قبول نمی کنن هر چی ببرم . شما یه محبت بکنین بدین .
+ نسخه پیچ : دکتر ! تو نمیذاری من طبابت کنم که ! الان طرف اومده چقدر تشکر کرده . گفته من رفتم فلان دکتر و فلان دکتر . حتی سفتریاکسون هم زدم خوب نشدم اومدم شما گایافنزین و آلتادین دادین خوب شدم . الانم اومده بود آموکسی سیلین بگیره که منصرفش کردم . این کارشو تحسین کردم . ادامه داد : پسرم رفته بود دکتر براش بتامتازون ال آ نوشت خوب نشد با یه قلم بینی که بهش معرفی کردم مشکلش حل شد .
+ یکی از مشتری های داروخونه همیشه می اومد و 1 ورق 1 ورق قرصاشو می خرید . صدای نسخه پیچ ها در اومد . نسخه پیچ : چرا یه برگ ؟ جعبه ای ببر . مگه داروی همیشگیت نیست ؟ مرد : به خاطر تاریخش ! نسخه پیچ : 3-2 سال وقت داره . مرد : مثل شربت ها نیست پس ؟ ن : شربت هام 2-1 سال وقت داره . مرد : یخچالمون خداوکیلی پر داروئه . مثل داروخونه است !
خب شاید نداره که همشو یه جا بخره.نسخه پیچ شماهم اعصاب نداره ها... . -
2-هفت آسمان (
پاسخ)
+ مردی اومد داروخونه و مترونیدازول می خواست . نسخه پیچ گفت که این داروها دوره مصرف داره . یه دوره خوردی دیگه نخور . مرد : قبلا خوردم . الان نخوردم ! ن : دیگه نخور . مرد اصرار می کرد . ن : برای چی میخوای ؟ بگو چیه ما دارو بدیم . اینو نه . جایگزینش یه دارو بدیم . مرد : عفونت . ن : آخه چه عفونتی ؟ بگو . مرد : سوزش ادرار !
+ پسر نوجوان جعبه آمپول متیل پردنیزولون دستش بود . اومد پیشم و گفت : یه دونه از این بدین . گفتم : نسخه پزشک میخواد . گفت : از دستمون افتاد شکست . گفتم : نسخه شو بیار ببینم مال کی هست . رفت . چند دقیقه بعد پدرش اومد و این دارو رو از نسخه پیچ خواست . گفت : 2 تا آمپول نوشته بودن . دیروز زدیم . امروز که رفتیم بزنیم افتاد شکست . نسخه پیچ آمپول رو بهش داد .
این کار او به شخصیت پسرش ضربه زد . اگر می رفت منزل و نسخه را می آورد درسته که به زحمت می افتاد اما شخصیت پسرش حفظ می شد .
نوشته شده در تاریخ 96/3/11 ساعت 12:1 ع توسط دکتر بالتازار
تو داروخونه نشسته بودیم که آقای @ وارد شد . بهش تبریک گفتم که تو انتخابات شوراها پیروز شده بود . گفتم : مسئولیت سنگینی رو دوشت اومده . تصدیق کرد . گفتم : تو مواظب باش مثل بزرگانت گند نزنی . گفت : بزرگان - کی ؟ روحانی ؟ گفتم : آره . چطور ممکنه که 100 میلیون تعرفه کم بیاد ؟ اونم نه تو شعبه های پشت کوه . وسط شهر . قم مشهد اصفهان . بعد یکی از همکارانم رو صدا زدم و گفتم : براش بگو .
او هم که سر صندوق بود براش گفت که تو مدرسه ای در دانیال ( 10 دقیقه با مرکز شهر قم فاصله داره ) تعرفه ها از ظهر تموم شده تا 10 شب . اما باور نکرد و گفت : 7 میلیونه . یکی دو میلیون نیست که . تقلب نشده . چشمشو بست . البته همینه . اینا اینطورین . زیر بار حقیقت نمیرن . -
شما (
ویرایش |
حذف)
( مدرسه سید الشهدا - میدان دانیال - خیابان دانیال - کوچه 23 ) -
شما (
ویرایش |
حذف)
+ خدایا کدخدا رو ذلیل و کدخداپرستان رو رسوا فرما . آمین . اللهم آمین .
مساله مساله ی فردی نیست . خیانت به خون شهدا و آرمان های انبیاست . -
شما (
ویرایش |
حذف)
+ نسخه پیچ به مسئول ثبت نسخ گفت : بیا این نسخه رو تو کامپیوتر بزن ببین که میشه انسولین بگیره ؟ بیمار : میشه . چرا نمیشه ؟ بعد طعنه ای هم به رییس جمهور زد و گفت : همه می گفتن روحانی رییس جمهور نمیشه شد !
نوشته شده در تاریخ 96/3/11 ساعت 11:58 ص توسط دکتر بالتازار
مجری تحلیل خبر 30 : 22 شبکه 2 سیما : آقای فضلی ! رییس جمهور در جمع خبرنگاران گفته " اگر می گذاشتند که انتخابات ادامه پیدا کنه من 3 میلیون بیشتر رای می آوردم " منظور او چه کسانی بود ؟ وزیر کشور مکثی کرد ( یکه خورد ) و گفت : لابد منظورش ما بودیم دیگه . چون پس از ساعت 12 غیرقانونی بود ما ادامه ندادیم . ( آیا این 3 میلیونی که بر زبان رییس جمهور جاری شد مبنایش چه بود ؟؟؟ )
بعید می دانم که سخن رییس از امتلاء معده ( پری معده ) بوده باشد . این خود اعترافی است ناخواسته به اینکه میلیون ها هم وطن ما نتوانستند رای دهند . -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ وزیر کشور در پاسخ به این سوال که چرا در بعضی از حوزه ها تعرفه کم آمده گفت " در شهر های فلان و فلان و ... ما 110 درصد تعرفه فرستادیم " ! بالای 2 برابر شرکت کنندگان تعرفه داشتیم چرا 110 درصد فرستادید ؟؟؟
فرضا ما 25 هزار روستای کم جمعیت داشته باشیم و به هر کدام یک دسته تعرفه 400 برگی داده باشیم می شود 10 میلیون برگ تعرفه . 90 میلیون تعرفه دیگر کجا بود که نرسید ؟؟؟ تو ترافیک مانده بود ؟؟؟ -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ یکی از همکارای قدیمی داروخونه اومد داروشو بگیره . پرسیدم : سر صندوق بودی ؟ چه خبر ؟ گفت : انواع تخلفات . از خرید و فروش رای گرفته تا تبلیغ مستقیم به نفع " فرد مورد نظر " . گفتم : چه جوری ؟ گفت : به اسم رای دادن می اومدن داخل شعبه و تبلیغ می کردن . مرد و زن . یه خانومی بود که 10 بار بیرونش کردیم باز می اومد تو آخرش تحویل نیروی انتظامی دادیم .
تازه اینجا شهر کوچیکه و همه همدیگه رو می شناسن . شهر های بزرگتر که کسی به کسی نیست . گفتم : خرید و فروش چه جوری بود ؟ گفت : از رایشون با موبایل عکس می گرفتن . هر رای یک تراول و ناهار در هتل @ ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
همکارم گفت : ببین قدرت چقدر کثیفه . گفتم : قدرت کثیف نیست . اینها کثیفند .
نوشته شده در تاریخ 96/3/11 ساعت 11:57 ص توسط دکتر بالتازار
چرا صندوق به صندوق - روستا به روستا - بخش و شهر و استان به تفکیک آراء اعلام نمیشه ؟؟؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا اعلام کردند که گزارشات مردمی خلاف قانونه و فقط هیات نظارت باید گزارش کنه ؟ آیا این با شعار پوشالی دهن پرکن شفاف سازی مدعیان اعتدال تناقض نداره ؟؟؟
+ انشاء الله در آینده نزدیک آنچه در قم اتفاق افتاد منظم کرده و روی آنتن می گذارم .
+ نفاق اینه که در جلوی دوربین مناظرات بگویی " با هر که تخلف کرده ولو از نزدیکان من باشد برخورد کنید " و در خفا قوه قضاییه را تهدید کنی به آشوب در کشور و عدم برگزاری انتخابات .
+ یک پیشنهاد : حالا که قراره به هر قیمتی رییس جمهور مستقر 2 دوره ای بشه ریاست جمهوری 8 ساله باشه و فقط برای یک دوره .
به هر قیمتی " توش هزارها حرف نگفته است . کسی نظری نداره ؟؟؟ -
شما (
ویرایش |
حذف)
+ تحلیل دکتر بالتازار : تخلفات گسترده برای ناراضی کردن رقیبان آقای روحانی و مردم و ریختن هواداران به خیابون ها ( که شکست خورد ) . اجیر کردن افرادی برای هتجارشکنی و رقص و برهنه کردن سر در منظر مردم به بهانه پیروزی در انتخابات . اگر هم اعتراض قانونی به ثمر نشست و به دور دوم کشید اعلام تقلب و حقو ناحق شدن و مظلومیت روحانی و اعتدال ! و اصلاحات ! و فتنه جدیدی از نوع فتنه 88 .
+ کار خطرناکی که این دوره بطور بی سابقه اتفاق افتاد - تخلفات گسترده در صندوق ها - اگه یه روال بشه حضور مردم در انتخابات های آتی لطمه سنگینی می خوره . از شورای نگهبان انتظار داریم قاطعانه جلوی این انحراف بایستد .
نوشته شده در تاریخ 96/3/11 ساعت 11:54 ص توسط دکتر بالتازار
روحانی ... دست پاک . معاون اول ... دست پاک . وزیر کشور ... دست پاک . همکاراش ... دست پاک . استانداران ... دست پاک . فرمانداران ... دست پاک . بخشداران ... دست پاک . دهیاران ... دست پاک . پس این همه تخلف گزارش شده از سراسر کشور کار ملت بوده ؟؟؟ خودجوش بوده ؟؟؟ ... بازم تو این گرد و غبار پرتقال فروش گم شد !
کافیست فقط 10 درصد صندوق ها بازشماری شود تا معلوم شود آنچه که باید معلوم شود -
شما (
ویرایش |
حذف)
کاش فقط پرتقال فروش گم می شد.داش فریدون خیلی وقته گم شده.یکی نیست بهش بگه برگرد بابا اوضاع رو به راهه -
امام و شهدا (
پاسخ)
+ حتی اگر نتوان اثبات کرد آنچه جلوی چشم ملت اتفاق افتاد خیانت بزرگ وزارت کشور دولت به اصطلاح اعتدال و عدم صیانت از حقوق ملت بود . من در خراسان و اصفهان و همدان نبودم اما در قم که بودم و مشت نمونه خروار است .
پیشنهادم اینه که رای گیری ها از وزارت کشور به یک نهاد مستقل واگذار بشه تا امکان تکرار این وقایع در آینده نباشه . -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ جناب روحانی لیبرال ( آزادیخواه ) ترین فرد هنگام سخن ... و در عمل دیکتاتورترین مقام مسئولیه که من تاکنون به یاد دارم .
یادمه امام به کسانی که قانون رو قبول نداشتن می گفت " قانون تو رو قبول نداره " و اون افراد رو دیکتاتور نامید . کسی که از قدرتش برای حمایت از برادر خیانتکارش سوء استفاده کنه و دستگاه قضا را تهدید کنه دیکتاتوره . -
شما (
ویرایش |
حذف)
لکه ننگی که بر پیشانی اعتدال و اصلاحات گذاشته شد ابدا پاک نخواهد شد . اگر هم روحانی این دوره رییس شود این دمل چرکین فساد در دامن او خواهید ترکید و تا ابد این خیانتکاران را از صفحه سیاست ایران پاک خواهد کرد . -
شما (
ویرایش |
حذف)
البته هدف اونا اینه . نفوذیها میخوان که این فضاحت دامن نظام رو بگیره
نوشته شده در تاریخ 96/1/25 ساعت 2:12 ع توسط دکتر بالتازار
2 برادر با هم اومده بودن داروخونه . البته هر کدوم برای کار خودش . یکیشون گفت : زنم معده اش می جوشه میاد بالا . یه دارو بدین . نسخه پیچ آلومینیم ام جی رو بهش معرفی کرد . برادرش گفت : معده یکی از جاهای حساسه . برای چی میخوای الکی دارو بدی ؟ بعد درخواست خودشو مطرح کرد و گفت : یه بسته چرک خشک کن بدین .
نسخه پیچ گفت*شما الان به داداشت گفتی الکی دارو نگیره حالا خودت آموکسی میخوای ؟ آموکسی هم از داروهای حساسه و نیاز به تجویز پزشک داره* بیمار قانع شد . پذیرفت .و این مساله در داروخونه نادره که بیمار بپذیره . -
شما (
ویرایش |
حذف)
+ جوان نسخه ای آورد و گفت : این دارو ها رو بدین . مریضمون داروشو گم کرده . گفتم : کی رفته دکتر ؟ جوان : نمی دونمنسخه پیچ بدون توجه به تاریخ داشت به زور نسخه رو از کپی می خوند . گفتم : نسخه پارسال ؟؟؟ جوان : چشم مادرم تار می بینه . گفتم : شاید از فشار چشم باشه . گفت : دیروز دکتر بردیمش . نگاه کردم .آمپول فوروزماید و دیازپام بود . نسخه پیچ : شاید گیجی و خواب آلودگیش از دیازپام باشه
جوان رفت و بعد از دقایقی برادرش اومد و همون نسخه رو آورد و داروهاشو خواست . نسخه پیچ
: تاری چشم باید بررسی بشه . شاید فشار چشمش بالاست . مرد :
حالا فشارش کنترل شده ! گفتم
: فشار چشم با فشار خون فرق داره . رفت . ساعتی بعد دیدیم رفته همون داروها رو
( قطره کلرامفنیکل . قطره فنیل افرین - زینک ) داده دکتر عمومی تو دفترچه نوشته ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
+ تلفن داروخونه زنگ زد . نسخه پیچ گوشی رو برداشت و این صحبت ها شنیده شد : باید با دکترت مشورت کنی . اینجا ما دکتر نداریم که ... نه . گوشی رو گذاشت و گفت : میگه ننه ام فشارش میاد پایین . چه کارش کنم ؟ نسخه پیچ 2 : میخواستی بگی عوضش کن .
+ وقتی بیمار رفت نسخه پیچ گفت : دکتر دیدی چقدر تشکر کرد ؟ گفتم : مگه چی بهش داده بودی ؟ گفت : روتارین و دیفن هیدرامین . صداش گرفته بود . الان خوب خوب شده . یه روحانی هم بود که گاهی سوار ماشینمون می شد و با هم می رفتیم قم . یادته ؟ اونم می گفت " وقتی سخنرانی می کنم صدام می گیره و هر بار دکتر میرم برام آمپول می نویسه ( احتمالا دگزامتازون ).منم بهش آلتادین مکیدنی دادم و دیفن هیدرامین.خوب خوب شد
+ حی علی الصلوه گول شیطان رو نخور . پا شو .
+ نسخه پیچ رفت یه نسخه قدیمی رو بپیچه . 10 تا افلوکساسین 200 برداشت و گذاشت رو نسخه . گفتم : نسخه مال 1 ماه پیشه . دوره درمانش گذشته . دیگه نمی تونه بگیره . گفت : ناقص گرفته بود . پول نداشت . اومد 10 تای بقیه رو ببره ! رفتم جلو و مریض رو از این کار منصرف کردم . بعد به همکارم گفتم : می دونی الان چرا اومد ؟ بنا نداشت بیاد . چون دوباره علائم دید به فکر افتاد دارو رو دوباره بگیره .
+ خانمی 25 ساله نسخه بانک ملی آورد و از ما خواست براش قیمت بزنیم . نسخه پیچ : اگه داروشو نخوای قیمت نمی زنیم . خانم : داروشو آزاد بردم . ن : نسخه شو بیار . خانم : گم کردم . ن : نمیشه . خانم : شما چقدر سخت گیرید . من قبلا برام قیمت می زدن . نسخه پیچ 2 : دروغ میگه ...
+ جوانی اومد داروخونه و یه ورق قرص سفیکسیم خواست . نسخه پیچ ازش نسخه خواست . جوان زنگ زد به خانومش و گوشی رو داد به نسخه پیچ . ن : این دارو تخصصیه . برای چی میخوای مصرف کنی ؟ خانم : من تهران 20 تا سفیکسیم برام نوشتن . می گردم 10 تاش نیست . ن : نسخه شو داری ؟ نسخه شو بفرست ببینیم برای چه تاریخیه . می تونیم بدیم یا نه . خانم اصرار کرد و نسخه پیچ گفت : اگه نسخه اش باشه می تونیم وگرنه نه
+ یه ورق قرص زیلت ( کلوپیدوگرل خارجی ) داشت تاریخش می گذشت نصفه قیمت دادیم به مریض . حالا هر روز میاد میگه : این قرص به مریضمون می سازه . رفتم بیمارستان بگیرم گفتن 25000 هزار تومن . شما ارزون میدین . شما برام بیارین . نسخه پیچ به همکارش گفت : بگو شرکت نداره . سوتی ندی ها ! گفتم : بگو برات سفارش میدیم با قیمت جدید ( قیمت روز ) . البته اونم همون قیمت داروخونه بیمارستانه .
+ مرد : یه شیر خشک بدین . نسخه پیچ : چند ماهشه ؟ مرد : برای 10 ساله میخوام ! ن : 10 ساله ؟ اون که می تونه شیر گاو بخوره . مرد : می بینه بچه ها می خورن خوشش میاد ! ضرر که نداره حالا اگه استفاده نداشته باشه ؟ ها ؟
+ شیوا به مدرسه جدیدی رفت . گزارش داد که یه کمد پر از اسباب بازی هست که قراره به بچه ها بدن . شیوا : بابا ! میشه که همه جایزه های خوبو من ببرم جایزه های بد رو بچه های دیگه ببرن ؟
+ بریم ؟ بریم نماز . حی علی الفلاح
+ شیوا : بابا ! چی شده که باربی بوجود اومده ؟ باربی ها خیلی باکلاس بودن ؟ اشاره کرد به انواع تصاویر باربی و گفت : اونا همه این چیزا رو داشتن ؟ همه باربی ها باربی اند ؟ نمیشه که همه باربی باشن . باربی اسمش چیه ؟ مادرش گفت : باربی یه عروسکه که از روی یه زن آمریکایی ساخته شده تا مردم لخت بشن . شیوا : نخیر . من یاد نمی گیرم ( من لخت نمیشم ) . دوست دارم بدونم باربی ها چه جوری زندگی می کنن .
شیوا و مادرش رفتن تا سر کوچه خرید کنن . شیوا از صدای ترقه ترسید . شیوا :
مامان فردا هم چهارشنبه سوره است ؟ مادر :
آره . فردا روزشه . شیوا
: کاشکی ایران فقط آدم خوبا بودن . آدم بدا نبودن ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
+ شیوا : وقتی ما نبودیم چه جوری چهارشنبه سوری اومد ؟ مگه چی شد که زمان اماما چهارشنبه سوری بوجود اومد ؟ مادر : از زمان زرتشتی های ایران که آتیشو می پرستیدن اومد . شیوا : مگه میشه آتشو پرستید ؟ آتش که خاموش میشه . چه خداییه که خاموش میشه .
+ مردی اومد داروخونه و بریا بیمارش آموکسی سیلین طلب کرد . نسخه پیچ : آموکسی نبر . شربت ببر . مرد : شربت نه . هیچ فایده ای نداره . خیلی حساسه . تا یکی گلودرد داشته باشه اینم گلوش درد می گیره . ن : قرص ببر . یه قرص حساسیت بهش داد . مرد رفت . بعد از مدتی برگشت و گفت : آقا یه چرک خشک کن خیلی قوی بده . ن : همون که بهت دادم بسه . مرد : بابا ! اون حالیش نیست که . من حالیمه !
نوشته شده در تاریخ 95/12/18 ساعت 7:3 ص توسط دکتر بالتازار
بسم الله
حضرت فاطمه یک زن ترسوی خانه نشین نبود .
اوباما برای فتنه گران مثل بابالنگ دراز بود برای جودی ابوت
( شعار فتنه گران : اوباما ! یا با اونا یا با ما )
نسخه پیچ : دکتر ! یه افغانی بود که چند روز پیش اومده بود گردنش قرمز و ملتهب بود بهش کالامین دادم خوب شد . الان اومده بود می گفت" مادرزنم زانودرد داره ". بهش گفتم دکتر نمیری ؟ گفت" من دیگه دکتر نمیرم میام همینجا ( برای گردنم 3 تا دکتر رفتم خوب نشدم ) " منم بهش تریپل فلکس دادم. گفتم : چرا تریپل فلکس ؟ نسخه پیچ : دکتر اینا شیر و لبنیات نمی خورن .
گفتم : شیر کلسیم داره . ترپل فلکس گلوکزامین داره . ربطی به هم ندارن .
ن : ولی من به هر کی تریپل فلکس دادم راضی بود !
مرد : یه شربت آزیترومایسین بده .
نسخه پیچ داشت توجیهش می کرد که این کار درست نیست.
مرد : به خدا برای بچه میخوام .
ن : برای بچه است دیگه . یه دوره دادی دیگه نباید بدی .
مرد : هنوز ندادم .
ن : پس از کجا می دونی ؟
مرد : یکی از فامیلامون بچه اش مریض بود این دارو رو استفاده کرد خوب بود ! 
ن : شاید بچه شما یه بیماری دیگه ای داشته باشه .
مرد : مگه برای آبریزش بینی نیست ؟
ن : نه . چرک خشک کنه .
مرد : خیلی خلط داره . شربت بنفشه هم گرفتم .
ن : همونو بده . اگه بینیش کیپه یه قطره سدیم کلراید هم بگیر .
مرد : بچه ام آزیترومایسین خورده خوب بوده حالا دوباره میخوام .
نسخه پیچ منعش کرد .
مرد : خانومم گفته بگیر ! ( چه دلیل محکمی )
ن : بچه چند سالشه ؟
مرد : 8 ساله . سرفه داره .
ن : ضد سرفه ببر .
( دادن ضد سرفه به معنی سرکوبگر سرفه به تنهایی درست نیست مگر وقتی که بدانیم عفونتی در کار نیست )
مرد : پس آموکسی بده !
ن : آزیترو - آموکسی - سفیکسیم اینا همه شون چرک خشک کنن . بدون تجویز داده نمیشن .
مرد : همه جا آشنا میخواد . شربت گرفتن هم آشنا نداشته باشی نمیدن ! خوب ضد سرفه چیه ؟ اونو بده .
وقتی رییس دولت ادبیات منقلی دارد از وزیرش ( وزیر با شعور ) چه انتظاری است ؟ ...
وای به روزی که بگندد نمک
منقل و سوزوندن معاهدات و برجام و ...
حالا نمی دونم این منقل چه جور تو ذهنش اومده .
اهل جوجه کبابه یا اهل دود و دم ؟!
نوشته شده در تاریخ 95/12/18 ساعت 7:0 ص توسط دکتر بالتازار
بسم الله
کارگزار جمهوری اسلامی تا از بند مادیات آزاد نباشه نمی تونه برای مردم کار کنه .
و این با حقوق بالا تامین نمیشه . با قناعت حاصل میشه .
چشم دلت باید سیر باشه و الا حقوق 10 و 20 میلیونی کسی رو سیر نمی کنه .
نسخه پیچ : جلسه ای بود تو مدرسه در رابطه با دیابت . از پایگاه سلامت سخنران فرستاده بودن . می گفت " سن بالاها ازشون گذشته . ما باید آموزش رو از بچه ها شروع کنیم " .
نسخه پیچ : در باره چرک خشک کن ها هم همینطوره . کسی که 50 ساله چرک خشک کن خورده هر چی بهش بگی متوجه نمیشه . باید رو بچه ها تو مدرسه کار کرد . گفتم : هر دو . چون همین بچه تو خونه رفتار متناقض پدر مادر ها رو می بینه .
نسخه پیچ : یه برنامه است که بچه ها شب تو مدرسه می مونن . به اسم " شبی در مدرسه " . 700 تا دانش آموز . من برای امتحان بچه ها گفتم " پفک بیارین دور همی " . گفتن آقا ضرر داره . ضرر داره .
نسخه پیچ 2 در مورد تاثیر آموزش گفت : سیگار داره کم میشه . الان تو محله ما 3-2 تا سیگارفروشی جمع کردن .
نسخه پیچ : یه زمانی بود تو روستامون معتاد زیاد بود . اینقدر خوردن زمین که دیگه جلوی بچه بندازن ور نمی داره .
( یه صاحب داروخونه تو تهران نظرش این بود که معتادای کارتن خواب رو از سطح خیابونا نباید جمع کنن تا جوون عاقبت کار رو ببینه . این خودش بزرگترین مانع در گرایش به اعتیاده )
فضای مجازی فضای حقیقی است .
درسته که ممکنه عده ای نقاب بزنن ولی به هر حال یک فرد حقیقی پشت این رایانه نشسته .
پیامبر تا روزی که در سیاست ورود نکرد محبوب مشرکان بود و امین مردم . پس از بعثت و قیام برای آزادی بشر مورد بغض و انکار قرار گرفت .
