شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

درب کنسرو بازکن برقی
+ *بسم الله الرحمن الرحيم * ...فاطمه داشت تمرين مداحي مي کرد . شيوا* : فاطمه ! تو اگه شعر بخوني من گوشم درد گرفت !!!*
دکتر جان عصر دوشنبه ات بخير
گفتم* : تو غذاتو خوردي ؟* شيوا گفت* : آره .* گفتم *: هر کي غذاشو خورد آففرين - هر کي غذاشو نخورد ...*شيوا ادامه اش گفت *: آففرين نه !!! :-o *
بعدی همه 70 نظر قبلی
راشد بيا طارم بهت متادون بدم دوزش بيشتر بوخودا دي:
دکتر پولشو ميگيرم!!! غصه نخور!!!// ترامادول ميخوام!!!
+ شيوا *: بابا ! از داروخونه برا من آمپول بيار بچه ام مريض شد خوبش کنم !!! :-o *
*ندا*
92/7/18
شيوا *: برا من جايزه بخر - جايزه ي دکتر بازي - از اين آمپولا ... دکتر بازي نخر آمپول بازي بخر !!!*
هههههههههههههههه
همه 5 نظر
جونم خدا براتون نگهشون داره
شيوا *: سرما رفت دماغم !!!* گفتم *: چه جوري ؟* گفت* : سرفه کردم !!!*
+ شيوا* : بيا بريم خونه ي خدا . پرواز کنيم بريم ( پيش خدا ) !!! *
*ندا*
92/7/18
اول صبح صداي نون خشکي از سر کوچه مي اومد *: نون خشک . کاغذ ...* شيوا پس از چند لحظه سکوت لبخندي زد و گفت *: مگه ما کاعذ مي خوريم ميگه کاعذ ؟!! :-o *
در خونه رو چند ثانيه باز نگه داشتم . شيوا گفت* : کاشکي در رو مي کنديم مينداختيم آشغالي - هوا باز ميشد - من مي رفتم بيرون !!! :-o *
اي جانم خدا حفظشون کنه
+ صبح خانوم صورت شيوا رو شست . شيوا که هنوز خوابش تکميل نشده بود و به زور بيدار شده بود لج کرد و گفت : * کثيفي هامو بده .* بعد ادامه داد :* برم بخوابم کثيفيا دوباره بياد !!!*
ههههههههههههههه
بهدونه
اي جاااااان!!
بعدی همه 12 نظر قبلی
شما کارمند اداره ي گازيد ؟؟؟
بهدونه
ما مأموريم و معذور...بهههله:)
+ يه روزي من و شيوا با هم برنج و عدس پاک کرديم و پلو پختم . چند روز بعد به شيوا گفتم* : بيا با هم برنج پاک کنيم .* شيوا گفت *: شکمم غرمي زنه ميگه" بابات غذا درست نکنه" !!! ميگه" اينقدر منو اذيت نکنه" !!! *
+ 11 اسفند91 شيوا *: مامان براي پيامبر هم جايزه بخر . *مادرش گفت *: چرا ؟؟؟* شيوا* : چون پيامبر اخم نمي کنه . براش از اين منجوق ها که براي من خريدي بخر !!! :-o *
profosor
92/7/6
داشتم مي رفتم سرکار . شيوا دويد پايين پله ها و گفت* : ميخوام تو رو يه بوس بزرگ بکنم خودمو يه بوس کوچيک !!! *صورتمو صدادار بوسيد و بعدشم دست خودشو !!! :-o
سلام عليکم اي کاش قد شيوا ها با صفا بوديم !
سلام بر شما . حقيقتا . صفاي بچه ها و معصوميتشون بي نهايته .
+ شيوا* : مامان ! زرافه ( عروسکش ) بسم الله نميگه غذا مي خوره ! *گفتم *: چرا ؟ *گفت *: چونکه بسم اللهو داد به من !!!:-o *
خانمم به من گفت *: از وقتي کرم به پيشانيت مي زني جوون شدي .* شيوا *: جبون بده ! *خانم* : اه . تو که قبلا مي گفتي پير بده ( بابا پير نيست . پير بده !!! )* شيوا *: جبون بده ... پيرم بده !!!*
شيوا سر سفره تشنه اش شد . گفت* : يه آب بزرگ بده . يه آب بزرگ توي ليوان کوچيک !!!*
شيوا *: بابا دلم بدمزه شد . شکمم بدمزه شد . چونکه دلم درد مي کنه !!!*
+ شيوا *: باد گفت نماز نخون . گفت بخون ولي با مو بخون !!! باد کولر ... من باهاش قهرم !!! چادرمو کشيد . 100 بار چادرمو کشيد . رفتم سجده کشيد . بلند شدم کشيد ...* گفتم *: کي ؟ *گفت* : باد !!!:-o *
‍*محب
92/6/29
http://www.moballeghineghadir.com/
+ داشتم به دختر بزرگم فاطمه مي گفتم *: تو بايد حرف ما ره گوش کني .* شيوا شنيد و گفت* : مار ؟؟؟ ها ؟ گفتي مار ؟!!*
وسط بازي بود هي ازش سوال مي کردم . گفت* : دلم دوست نداره حرف بزنم . دوست داره بازي کنم !!!* گفتم* : چرا ؟* گفت *: چون دلم درد مي کنه !!!*
شيوا *: قولنج کردم . اينجام - قولنجم درد مي کنه !!!* گفتم *: غذا مي خوري ؟* گفت *: غذا نمي تونم بخورم . قولنجم درد مي کنه !!!*
همه 6 نظر
http://www.moballeghineghadir.com/
هوففففففففففففففففففففف . ديگه خسته شدم از نوشتن . شما رو نمي دونم !
+ شيوا *: گربه همش ميره آشغال مي خوره .* گفتم *: چرا ؟ *گفت* : چونکه دوست داره . گربه آشغال خيلي دوست داره !!!:-o *
بيچاره گربه . از گرسنگي ميره سر آشغال اونوقت شيوا ميگه " گربه آشغال خيلي دوست داره !!! "
همه 5 نظر
شيوا* : خواب ديدم تو به من گفتي " خوش به حالت " * . گفتم *: چرا ؟* گفت *: چونکه اين لباسو دارم !!!*
شيوا *: بابا ! به مامان ميگم برات از اينا( ساختمونا ) بخره باهاش بازي کني !!!* گفتم* : چرا ؟ *گفت *: چون تو داري فکر مي کني " شيوا از اينا داره !!! :-o "*
+ شيوا* : آ مثل آدم ... آ مثل انگشتر - انگشتر شيوا ...* براش انگشتر کشيدم رو دفترش . گفت *: چرا درس منو باطل مي کني ؟!!*
گفت* : برم دفترمو بيارم بميسم . ب مثل حياط ... ب مثل ماشين زد به شيوا ... ب مثل بابا ... ب مثل شکلات ... ب مثل اخم - اخم بابا ... ب مثل پنگوئنگ ... ب مثل گلابي !!!*
فاطمه بهش گفت* : به خدا چرت و پرت بگي ميزنم تو گوشت .* شيوا *: اه . ميخوام بگم !!!*
شيوا* : ب مثل سوپ ... ب مثل نخود - لوبيا ... آ مثل غذا نخوري ضعيف ميشي !!!*
*ب مثل آفتاب مهتاب ... آ مثل تلزون ( تلويزيون ) ... آ مثل پا ... آ مثل شيوا ... آ مثل مي خنده پاندا !!!*
+ شيوا *: پ مثل چارپائه ... ب مثل گاز ... ب مثل هويج .* فاطمه گفت *: ب مثل بابا .* شيوا *: نه . ب مثل بزغاله ... ش مثل اسباب بازي ... ش مثل خروس ... ش مثل ببئي ... ش مثل تخم مرغ !!!*
گفت* : ف مثل فرفره .* گفتم *: آفرين آفرين .* ادامه داد* : ف مثل دختر - مثل نيني !!!* گفتم* : چي ؟؟؟ *گفت *: داشتم مي گفتم . تو نذاشتي !!!*
گفت* : پ مثل دختر !!! *گفتم *: چي ؟؟؟ *گفت* : پ مثل دختر - من دخترم ... ب مثل شهيد .*
همه 6 نظر
ماشالله:)خيلي شيرين... يه بار اين ب مثل شيوا!!! رو بذارين عکسشو ببينيم جناب دکتر!
+ داشتيم ميوه مي خورديم . يه دفعه شيوا بلند شد و رفت روي گازو نشون داد و گفت *: اين " آ " ست *( آناهيتا ) . تشويقش کرديم . از تلويزيون ياد گرفته بود . بعد رفت دفترشو آورد و شروع کرد به خط خطي کردن و خوندن* : آ مثل آدم...آ مثل انگشتر -انگشتر شيوا...آ مثل مدادشمعي...آ مثل نخود...آ مثل موز!!!*
*مهاجر*
آفففرين ...ماشاالله
شيوا :* آ مثل عمو امير ...آ مثل ماست ...آ مثل بستني ...آ مثل تپ تپ !!! *گفتم* : تپ تپ چيه ؟ *گفت* : لپ لپ ... آ مثل سيم کارت ... آ مثل گوشباره !!!*
+ شيوا ( 3 سال و 10 ماه ) *: يا ارحدم رارري !!! ( يا ارحم الراحمين )* گفتم *: از کجا ياد گرفتي ؟* گفت* : از تلويزيون مي گفت !!!:-o *
شيوا رفت سجده و با صلوات شمار مي گفت *: امام رضا خوب بشه . خدا خوب بشه . شيوا خوب بشه !!!:-o *
همه 8 نظر
اي جووووووووووووون خداحفظشون کنه
+ شيوا* : باباي باهوش !... تو باباي باهوشي چون برا من شوکلات خريدي ... برا من جايزه خريدي !!!*
‍*محب
92/6/21
چند بار صدام کرد . بعد گفت* : بابا چن بار صدات کردم چرا جواب - صدا نکردي ؟ بهت گفتم باباي باهوش ؟؟؟*
دختر بزرگم فاطمه *: ببين شيوا کپ ( کپي ) منه . *شيوا با جيغ گفت *: نه . من کپ باباام !!!*
بعدی همه 9 نظر قبلی
*مرضيه*
:D اوخـي نـازي
شيوا* : منو پشه خورده .* مادرش* : آخي . چرا همش تو رو مي خوره ؟؟؟* شيوا* : چونکه من گوشت دارم !!!*
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top