پيامهاي ارسالي
+
با پدرخانم و مادرخانم رفتيم مشهد اردهال . زيارت فرزند امام باقر عليه السلام . باد شديدي مي زد و بارون هم مي باريد . خانمم که سردش شده بود زودتر رفت و مادرش رو رو پله هاي نسبتا زياد امام زاده رها کرد . بعد از زيارت گفت * : رفتم کنار ضريح امام زاده به من گفت چرا مادرتو تنها گذاشتي ؟* شيوا *: الکي نگو . اون که حرف نمي زنه* . خانمم گفت* : تو درونم گفت* . شيوا : *تو درون نداري !*
شمس الظلام
96/1/25
+
گفتم : يکي از کارمندا بچه شو آورده بود داروخونه . هي ديدم خيسي جلوي شلوار بچه کم کم داره زياد ميشه . يواشکي به باباي بچه گفتم . گفت *: دستشوييشو نگه داشته و نگفته .* بعد بردش دستشويي . شيوا *: مگه بابا بچه رو مي بره دستشويي ؟! بي ادب ! *مادر شيوا *: بچه اش پسره . *شيوا : *زشته !*
شمس الظلام
96/1/25
+
شيوا کاهوسرکه رو خورد و بعد از چند دقيقه گفت* : مجبورم شکلات بخورم .* گفتم* : چرا ؟ *گفت* : چونکه ترشيدم ! دلم داره ضعف ميره . ضعف کردم .*
شمس الظلام
96/1/25
+
صحبت قديم ترها شد و خاطرات کوچکي . خانمم از سفرهاي کاشان گفت و بستني سنتي کاشان . شيوا * : مامان نگو . بابا دلش آب ميشه !*
شمس الظلام
96/1/25
+
شيوا به مدرسه جديدي رفت . گزارش داد که يه کمد پر از اسباب بازي هست که قراره به بچه ها بدن . شيوا *: بابا ! ميشه که همه جايزه هاي خوبو من ببرم جايزه هاي بد رو بچه هاي ديگه ببرن ؟*
سيدمحمدرضا فخري
95/12/29
+
شيوا :* بابا ! چي شده که باربي بوجود اومده ؟ باربي ها خيلي باکلاس بودن ؟* اشاره کرد به انواع تصاوير باربي و گفت *: اونا همه اين چيزا رو داشتن ؟ همه باربي ها باربي اند ؟ نميشه که همه باربي باشن . باربي اسمش چيه ؟* مادرش گفت *: باربي يه عروسکه که از روي يه زن آمريکايي ساخته شده تا مردم لخت بشن *. شيوا *: نخير . من ياد نمي گيرم ( من لخت نميشم ) . دوست دارم بدونم باربي ها چه جوري زندگي مي کنن .*
پاك روان
95/12/25
+
جوان قرص مترونيدازول مي خواست و نسخه پيچ بهش گفت که اين دارو نبايد همينطوري مصرف بشه . جوان* : براي مادرم ميخوام . 10 تا بخوره تا بعد تعطيلات ببرمش دکتر ! *گفتم *: فايده اي نداره . اگه معدشه شربت رکوليک ( بابونه و عسل ) ببر اگه روده هاشه فمي لاکت ( باکتري هاي مفيد ) ببر .*
2-دست خط
95/12/25
+
يه اعتراض:* چون بسياري از دبيران ذوق شعري دارن همش فيدهاي شعر رو برمي گزينن .* ميگما * سري بعد به هيچ شاعري راي نديم !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
95/12/24
+
*اگه هر کدوم از ما ته بشقابش 2 تا قاشق پلو بمونه و وارد سطل اشغال بشه ميدونين تو يه وعده ناهار غذاي چند نفر دور ريخته ميشه ؟ با اون ميشه 6 ميليون گرسنه رو سير کرد ... واي بر اسراف کاران ( تبذير کاران ) . تو مجالس عروسي مون همينطور حرام خدا حلال شمرده ميشه . تو مراسم حاجي ها . تو عزاداري ها . چرا بردن بقيه ي غذا با ظرف يه بار مصرف برامون کسر شانه ؟؟؟ ولي دور ريختن ( يا پرخوري )به نظرمون عاديه ؟*
*ترخون بانو*
95/12/11
+
در الگوي غربي توسعه *حجاب*دست و پاگير است . زنان بايد در اجتماع حاضر باشند با مباني خودمان . نه اينکه تعريف ما ازاشتغال زنان غربي باشد فقط يک چادر رايدک بکشد .منشي زن براي مردان . مجري زن و مصاحبه با مردان . اختلاط زن و مرد در يک فضاي بسته و محدود که لاجرم بايد ساعت ها هم کلام شوند . هيچ کدام اينها بر مباني ما نيست . حرف بزنيم شوخي کنيم خنده کنيم سربه سرهم بذاريم فقط چادر سرمان باشد ؟؟؟
*ترخون بانو*
95/12/11
احسنت بر شما . خيلي از اين برنامه هايي که براي خانواده ها پخش ميشه دقيقا همين طوره.شوخي هايي ميکنند با هم
+
امر به معروفي اثر داره که از دوست به دوست باشه . ما چند صد هزار نفر تو فضاي مجازي هستيم و از هر فرقه و گروه . با هر سطحي از دانش و بينش و سليقه . ما مي تونيم با بحث نظري هم خودمونو تغيير بديم هم جامعه رو . *فرمود خداوند هيچگاه عموم مردم را به خاطر گناه عده اي خاص عذاب نمي کند مگر وقتي که گناه علني باشد و عموم نهي از منکر نکنند *
*ترخون بانو*
95/12/11
2 فرد دیگر
12 فرد دیگر
+
سلام بر*85* کاربر حاضر .......... نسخه پيچ1 :* سيد چندکيلويي ؟ چند کيلويي ؟ سيد چند کيلويي ؟* نسخه پيچ 2 :*110 کيلو .* نسخه پيچ 1 :*نيم کيلو باش .آدم باش !!!*
جبهه مقاومت اسلامي
95/10/13
+
*سبزها نقاب سبز زدند ! عجبا ! ... پرچمشان سبز بود اما نه سبز علوي ... بل سبز بني العباس ... سبز سياسي . سبزي که مامون پيش از اين آن را آزموده بود .*
عشقستان اسماعيل
95/10/10
+
*راه پيمايي صلح ... در ناامن ترين نقطه جهان جزيره امني ايجاد شد و بيش از 20 ميليون انسان انسانيت و برادري و برابري را فرياد کردند ... کور باد چشم استکبار که لنز دوربين هايش را بر اين خبر عظيم بست و خود را به کري و کوري زد .*
تربيتي
95/9/6
* جوان عراقي : آيا کسي که 550 کيلومتر با پاي پياده در مسيري که خطر در کمينش هست پا مي گذاره از مرگ مي ترسه ؟؟؟ *
*پيرزن عراقي که بي سرپرست هست و چند نوه را سرپرستي مي کند هر چه دارد بر سر سفره شام مي آورد و حتي قرض مي کند تا بهتر پذيرايي کند .*