شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

درب کنسرو بازکن برقی
+ شيوا*: مامان بابا سر کار چي ناهار خورد ؟* مادرش گفت* : پلو . *شيوا* : نه . تخم مرغ بخوره .* شب سر سفره شام گفتم *:امروز ناهارمون ماکاروني بود .* شيوا *: نه . تخم مرغ بخور بزرگ بشي بري مدرسه . بگي " ميرم مدرسه ...ميرم مدرسه ..."*
*سحربانو*
دخترا شيرين زبونن واسه باباشون:) راستي شيوا جان چندسالشه؟
جزتو
جالبه
همه 5 نظر
*سحربانو*
خدا حفظش کنه:)
انشاءالله ميذارم .
+ شيوا دست تو کيف مادرش کرد و يه سکه برداشت و گفت *: صدقه . صدقه .* خواهرش گفت *: به من بده .* شيوا* : صدقه مال منه . *چند لحظه بعد گفت *: بگير . من صدقه دارم !!!*
صدقه = سکه
شيوا رفت رو دوشم و گفت *: راه برو . *بعد داد زد *: مامان . مامان ( نگاه کن ) . *و به من گفت *: بگو : هاپ هاپ !!!*
يه بار رفت رو دوش مادرش و گفت : *شتر برو !!!*
يه بار دست مادرش رو چنگ زد . بعد گفت *: مامان بقشيد دستتو چنگ زدم .* مادرش گفت *: باشه . *شيوا* : باشه ؟ الان خوب ميشه !!!* ( شيوا الان حاضره و ميگه *: بابا اشتابيا بود ... اشتباه بود* )
+ http://up.download.ir/di-HXCW.jpg
دکتر لينک اشتباهه!
2 نفري که علاقمندي زدن به *چي * علاقمندي زدن *؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟*
همه 7 نظر
چيزي نبود علاقمندي داره ؟؟؟؟؟؟( *سرزمين عشق و همه چيز شعر* هم همينطور )
*کميته ي انضباطي* به اين کاربران خاطي اخطار دهد با درج در پرونده *!!!* . شايد هم از اين سر نخ بشه همه ي اونايي که نخونده مطلبي رو علاقمندي مي زنن شناسايي کرد !!!
+ شيوا *: بابا حرف نزنيا . بچه ام الان خوابيده . اگه بيدار بشه تو رو ميزنه !!! بابا حرف نزن . بچه ام اگه گريه کنه مي برمش بازار . آقا دزدا بگيرش بندازه آشغالي !!!*
*آقا دزدا ؟؟؟ *
:)
+ سر سفره ي صبحانه : شيوا *: عسل بريز تو کاسه ام .* مادرش گفت *: قربونش برم عشقه .* شيوا *: نه . من ماهم . ماه و ستاره !!!*
*سلام بر 52 کاربر حاضر که تو پخش زنده که نگاه مي کنم بعضي ها تند تند لايک مي زنن و ميان صدر جدول . يه رقابت تنگي برقراره !*
سلام اين فيد مخصوص کسايي هست که عاشق بچه هستندhttp://ard.parsiblog.com/Feeds/7052107
همه 5 نظر
عاشقاي بچه کجان ؟؟؟
مَــــن مَـــن مَــــن!!!
+ موقع خواب بود .شيوا *: بابا دشمنا آشغال گوسفند ريختن پيامبر داشت نماز مي خوند بگو .* بعد از چند ثانيه داد زد* : بگو .*
sajede
91/10/27
شيوا آب داد دست مادرش . مادرش گفت* : دستت درد نکنه انشاءالله بري کربلا .* شيوا *: نه . نميرم . ميخوام برم خونه حضومصومه ( حضرت معصومه ) بخوابم !!!*
ساعت 12 شب . شيوا *: مامان من الان خوابم نمياد . ميخوام با فيلم ( چهار چرخه ) برم حضومصومه . با گلم ( گلدون پلاستيکي ) برم . بوسش کنم برگردم !!!*
بعدی همه 13 نظر قبلی
به به . جناب ( سرکار ) *پارسي نامه *
بابا بزرگوار... بابا تواضع... بابا الذين في صلاتهم خاشعون... بابا عند ربهم! :) :)
+ شيوا : کاکائو تجم مرغي بده . مادرش *: امروز عيده ؟ *شيوا *: تولده . *مادرش* : تولد کي ؟* شيوا* : تولد من . بابا بالاي ( براي ) من يه تولد بزرگ بخر !!!*
داشت برنامه کودک نگاه مي کرد .گفتم* : چي گفت خورشيده ؟* شيوا* : بابا ساکت باش اون کلاغه است . حرف ميزنه !!! *( نکته : وقتي کلاغ داره حرف ميزنه همه بايد ساکت باشن و گوش بدن ! )
يکي از دوستام از کربلا سجاده آورد برام . 2 تکه بود . کوچيکه شو دادم به شيوا و بزرگترهشو به دختر بزرگترم . شيوا* : آجي نماز خوندي ؟ نماز خوندي ؟ *فاطمه *: آره . *شيوا *: نماز منه نخونيا !!!*
بعدی همه 11 نظر قبلی
آها....خوبه موجب شادي دل مومن شديم
+ *سلام .من اومدم.ما تو خونه مون تصميم گرفتيم به جاي شب و نيمه شب - بعد ازنمازصبح بياييم تو اينترنت(هر چند مشتر هاي شب زيادترن ولي مزاياي صبح بيشتره) (1.خواب شب که براي ترميم کامپيوتر عظيم " مغز" ما لازمه 2.بيداري صبح که فرمود " برکت تو صبحه ")دوستان عزيزي که مايلن به مابپيوندن اعلام کنن *ساعت6:55 دقيقه(حاضران7نفر)حسين عرب بيگي.گل نيلوفر.ياسيدالکريم.غلامحسين رياحي.مريم-143.قنوت جويبارو من
بياييم به جاي شب نشيني هاي بي مورد *صبح ها* بياييم تو اينترنت .* اونايي که موافقن بازنشر بزنن . *( حاضران15نفر)
http://yaali12.parsiblog.com/Feeds/6917075/
+ سلام و صبح به خير*به 15 کاربر صبح خيز * . شيوا: *بابا منو ببر خورشيد خانومو ببينم .* گفتم :* کجا ؟ *گفت *: پشت مون .* گفتم *: الان سرده .* 5 دقيقه بعد گفت : *مامان خورشيد خانوم رفت ؟* مادرش گفت *: نه . هست تا شب .*شيوا* : ميخوام برم بالاي صندلي خورشيدخانومو بغل کنم بيارم خونه . ميخوام باهاش حرف بزنم !!!*
چند تا دسته سبزي همسايه مون از شمال برامون آورد . شيوا :*بابا اون سبزيو نخوري . ميکبر ( ميکروب ) مي گيره . دهنت کثيف ميشه !!!*
شيوا *: تاب بازي تاب بازي خدا خدا نبازي!!!*
+ براي علاقمندان لهجه ي مازندراني : شيوا :*شما قورباغه چي ميگين ؟* گفتم :* قورباغه . تو چي ميگي ؟* شيوا :* من " داربگ "!!! *( دار- وگ )
*سلام بر94 کاربر حاضر*
درورد بر شما و فرزند شيرين زبانتان :) ما پيگير شيرين زباني ها هستيما :)
بعدی همه 18 نظر قبلی
*هه هه هه *
سلام
+ اومدم پشت کامپيوتر . شيوااومد پيشم و گفت : *بابا اون موشه رو بيار . اون موشه غذاي پسره رو خورد . ( منظورش موشيه که تو خوابگاه پسرا بسته بودن به تخت )... بيار ديگه *
شيوا :* اون موشه رو بيار . ميگم بياررررررررررررر* .
يه لباس بنفش داره که به همه ميگه :*اينو مامان و بابا خريده !!!*
+ داشتم مسواک مي زدم . شيوا :*بابا اگه بخوابي همودندون (خميردندون) ميره قورت- اينجا مريض ميشي ميري دکتر !!! من مسواک منو (خميردندونو )نمي خورم .*گفتم :*آفرين .* گفت : * من مسواکه قورت نميدم !!!.* گفتم :*آفرين.*
يه دختر 3 ساله به پدر 43 ساله اش ياد ميده که *خمير دندون نخوريا . نخور مريض ميشي !!!* واقعا ما رو چي فرض کرده ؟؟؟
شيوا :* تو دماغ بزرگ داري من دماغ کوچيک .اهه . من دماغ بزرگ ندارم دماغ کوچيک دارم . بابا فاطمه* ( خواهر بزرگترش )*دماغ کوچيک نداره ؟ نه ؟* ( ساعت 1 شب افاضه فرمودن . تو تاريکي )
همه 8 نظر
*ابرار*
:)
من و شيوا کلي به اين خاطره *کفش کتاني *خنديديم .
+ تازه 2-3 ساعته ازتهران اومديم.ازخونه خواهرم.مادرمم اونجابود.شيواگفت*:ميخوام باعمه جونم حرف بزنم.*شماره گرفتيم.مادرم گوشي رو برداشت . شيوا*: مامان بزرگ توعمه جوني ؟عمه جون ...* مادرم گوشي رو داد به عمه شيوا.شيوا*:عمه جون چراخونه مانيومدي . فردا صبح بيا.*فاطمه که صداي شيوا رو شنيد گفت :*عمه منه . *شيوا داد زد که*: عمه جون منه.عمه جون تو نيست.بابا فاطمه نگه عمه جون !!!*
همين عمه کسي بود که هر وقت زنگ مي زديم تهران و به شيوا مي گفتيم بيا با عمه حرف بزن نمي اومد و مي گفت :* عمه رو دوست ندارم !!!* ( ببينيد که ديد و بازديد چقدر در تحکيم دوستي ها نقش داره )
+ شيواداشت خاطرات مشهدو با مادرش مرور مي کرد . گفت :* من ميخوام کفتر-اينجوري پر باز کنم -مثل کفتر.اينجوري بال داره . پر باز کنم برم بالاي آسمون .*
0098
91/10/22
شيوا :*من روي صندلي مي رفتم بالا - يه کفترارو مي بيدم . کفترا دون مي خوردن . پر باز مي کردن . تو يادته ؟ نبودي ؟* گفتم : *نه . من نبودم .* بعد ادامه داد : *من يادمه . مامان بريم کفترا رو ببينيم ؟!!*
+ چراغ شب خوابمونو شيوا شکست . مادرش يکي ديگه خريد و گفت :* هر کي دست به شب خواب بزنه گوششو مي برم .* شيوا : *دختر همسايه نياد خونه مون . به اين دست ميزنه ميشکنه !!! . گوششو مي بري ؟* مادرش گفت :* آره .* شيوا :* گوش بابارم مي بري ؟ *مادرش :* آره . *شيوا : *گوش خودتم مي بري ؟!!*
0098
91/10/22
هادي قمي
خدا ببخشش و نگهش دارد برايتان.:)
درب کنسرو بازکن برقی
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top