پيامهاي ارسالي
+
خانمم گفت* : پاي مرغ بخر سوپ درست کنم .* فاطمه* : بال بخر . پاي مرغ بدم مياد . *شيوا* : بابامن بال ميخوام بال . برا من بال بخر بال بزنم . بال ميخوام دستم کنم اينجوري پرواز کنم مثل کفترا . کفترا بال دارن من بال ندارم . اوهوء اوهوء اوهوء !!!*
ابوعلي (معارف اسلام)
91/11/5
+
*سلام بر 63 کاربر حاضر . چه خبر از انتخابات ؟*
خاطرات دکتر بالتازار
91/11/4
+
شيوا*: اگه مهر بخورم مي ميرم . بابا من اگه بميرم ديگه شيوا ندارم !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
91/11/4
مادرش گفت *: 2 تا فرشته دارم ( 2تا دختر ) .* شيوا *: يکي من . يکي بابا .يکي اين .اين دوقلوئه . اون دوقلوئه . همه دوقلوئه !!!*
+
دراز کشيده بودم . دختر بزرگترم اومدصورتمو بوسيد .شيوا* : فاطمه برو.* فاطمه* : اين باباي هردومونه . *شيوا صداشو بلند کرد که *: نه . باباي تو نيست !!!*
.:راشد خدايي:.
91/11/4
+
شبکه پوياروشن بود.شيوا*:باباالان آمداذان ميگه.اگه نياي نمازبخوني نمازميخونه تموم ميشه ديگه نميتوني نمازبخوني .باباآماده شوبرومسجدنمازبخون.باباچرانميري مسجد؟من دوست دارم بري مسجد.اه. برومسجدالان درو مي بندن!!!*
تولد ديگر
91/11/4
+
شيوا *:بابا اگه تو اخم بکني آجي ( فاطمه ) برات عروسک نميخره...براي من عروسک ميخره !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
91/11/4
آقاي محترم به دختر خانوم بي حجاب گفت : چرا موهاتو گذاشتي بيرون و خودنمايي ميکني ؟!
دختر گفت : ميخوام شوهر واسم پيدا بشه يکي بايد خوشش بياد تا ....
آقا گفت : " شوهري که با چند تا تار مو پيدا بشه شک نکن که با رژ لب يه نفر ديگه هم ميره .... "
مدرکشم : دادگاههاي خانواده!
+
شيواتکيه کلام من خطاب به خودش رو (دخترم دخترم ) تکرار مي کرد *: دخترم - دخترم ... خوشگلم - خوشگلم .* گفتم *: خوشگلم مهم نيست *( تا بدونه زيبايي ظاهر اهميت آنچناني نداره ) . گفت *: دخترم خوبه ؟* گفتم* : آره .*
0098
91/11/4
شيوا*: فاطمه امروزتولدتونيست. بابابراي تو تولدنخره. براي من بخره. بابابراي من تولدبخر. بابابراي فاطمه تولدنخريا. بابا من يه تولد بخر. *گفتم* : مگه تولده ميخرن ؟ *داد زد* : ميخرن !!!*
+
ساعت2شب بود.شيوابالش هارومثل هرشب چيده وتعيين تکليف کرده که هرکسي کجابخوابه.بالش من پيش بالش خودش.گفت*:برام قصه بگو.يه سگ بگو.*گفتم*:وقتي بندرترکمن بودم(روستاي قره قاشلي)نزديک غروب من ومادرت رفتيم مغازه خريد کرديم.تو يه دستم هندونه و تو دست ديگه ام پلاستيک خريدهام بود.بعد ازغروب برگشتيم خونه.تارسيدم دم دريه سگ اومد طرف ماوشروع کرديه"هاو هاو".ماترسيديم ومن"ياالله ياالله"گفتم.*شيوا*:سگ خوردشمارو؟!!*
0098
91/11/4
+
شيوا* : بابا اينجامو ( پيشاني ) دست بزن . تب شدم . تب کردم .* بعد رفت پيش مادرش و گفت :* مامان اينجام تب کرده . خوب نميشه . اينجام داغه . خوب نميشه داغا !!!*
sajede
91/11/2
شيوا به من گفت* : تو چشم واقعي داري ؟ چشم واقعي - پر رنگ ... چشم چشبک ميزنه - چشبک !!!* ( فکر کردم ميخواد بگه " چشم برزخي !!! " )
تهديد شيوا* : بابا اگه منو دعوا کني آقا گرگه مياد گوش تو رو ميکشه . مي بره بلا خودت - بلا خودش ( مي کنه مي بره براي خودش ) !!!*
+
* جوون نيست که هست ( دلش جوونه ) . خوش تيپ نيست که هست ( آيکون اعتماد به نفس بالا ) . از سادات نيست که هست . از مرفهين درد آشنا نيست که هست !!! پس ديگه معطل چي هستين : همه يک کلام : دکتر بالتازار . هورااااااااااااااا*
زهرا -شاپرک
91/11/2
+
من و شيوا با هم رفتيم تو کوچه . شيوا* : بابا من کاپشن نمي پوشم .* گفتم *: چرا ؟* گفت *: سردم ميشه !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
91/11/1
+
سلام . امشب ميخوام يکي از* نوابغ *رو بهتون معرفي کنم . و اون کسي نيست جز* شيوا بالتازار * . شيوا همه چيز رو برعکس ميگه . مثلا: ( شيوا *: آجي بخاري رو کم کن سردمه !!! .*) (* لامپو خوشن کن بخوابيم !!! .*) (* برام کم بريز ( غذا زياد بريز ) !!! .*) ( به شلغم که بدمزه است ميگه* شلقند .* به چغندر که شيرينه ميگه* چغنتلخ !!! *)
كشتي نجات ما
91/10/30
+
شيوا* : من ميخوام هويج بخورم بزرگ بشم آقا خرگوشه بشم !!!*
*قاصدک و شاپرک*
91/10/30
+
*ديروز انتخابات انجمن داروسازان بود . رفتم و راي دادم . 7 نفر کانديد بودن . درست به اندازه ي مورد نياز نه يکي کم . نه يکي زياد . و ما هم به 7 نفر راي داديم !!! ( يه پيشنهاد : براي اينکه به کسي بر نخوره بياييم به همه ي 31 کانديد دبيري مجله راي بديم !!! * )
همابانو
91/10/30
+
شيوا *: من پشتي رو بلند کردم .* مادرش گفت *: آفرين . تو بزرگ شدي .* شيوا* : من بزرگ نشدم کوچيک شدم !!! چند سالمه ؟ 2 سالمه . نه. 5 ساله ... 5 ساله !!!*
0098
91/10/29