پيامهاي ارسالي
+
امروز فاطمه و مادرش داشتن مرغ پاک ميکردن . شيوا* : خونش چه رنگيه ؟* فاطمه* : قرمزه . خون بدن تو هم قرمزه . *شيوا* : نه . خون من سياهه !!! من بدن ندارم - اين بدن داره !!! *
0098
92/2/22
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا داشت بازي ميکرد . يه مگس اذيتش کرد . گفت *: بابا مگس اينجائه . مگس کش کجاست ؟؟؟ ميخوام بکشمش . چرا نميره خونه شون ؟؟؟!!!*
+
صبح داشتم ميرفتم سرکار . شيوا گفت* : بابا رفتي بيرون برو به پشت پنجره تخ تخ بزن تا من با تو خداحافظي کنم .* رفتم و اين کارو کردم . شيوا* : خداحافظ .* فاطمه هم خداحافظي کرد . شيوا *: تو ( خداحافظي ) نکن باباي خودمه !!!*
0098
92/2/22
+
آشغالا رو ميخواستم ببرم بيرون . خانوم گفت *: استخونا رو جدا بذار گربه پاره مي کنه همه آشغالا رو ميريزه تو کوچه .* شيوا گفت *: گربه مگه گوشت مي خوره ؟!! گربه چاق نشه . من چاق ميشم !!!:)*
0098
92/2/22
+
پشه دست شيوا رو گزيد . گريه مي کرد و دستشو مي خاروند . گفت *: بابايي . خيلي مگسه بي تربيته ... خيلي مگسا بي تربيتن !!!...چقدر خوب نميشه ( دستم ) . ديگه پشه ها نيان اينجامو بخورن !!! ... اي خدا ! مگس بره خونه شون ... بابا ! به خدائه بگو " اي خدا! مگس بره خونه شون !!! "*
محمد امين سازگار
92/2/19
داشتم تو اينترنت تحقيق مي کردم در باره سعدي . اين جمله رو بلند خوندم *: تا کنون کسي در شيوايي سخن به سعدي نرسيده . *شيوا اومد جلو و گفت* : شيوا ؟ شيوا ؟ من ؟!!*
شيوا *: قصه پيامبر بگو .* گفتم* : يه روز پيامبر اسلام ...*شيوا گفت *: اسلام نبود - خدا بود !!!* گفتم *: باشه . يه روز پيامبر خدا داشت ميرفت مسجد... *
+
به نظر شما خاتمي و کروبي و موسوي *عددي* هستن که بعنوان سران فتنه ازشون ياد بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بارسلونا7سابق
92/2/17
+
يه خبر داغ داغ دست اول : پوستر تبليغاتي مشايي تو اصفهان *: مظلوم تر از بهشتي- خدوم تر از رجايي - حماسي حماسي ولايي ولايي - لبيک يا مشايي !!!* ( اين آخر نفاقه و يا آخر حماقت )
علي در کلبه درويشي
92/2/12
ياد تبليغات خاتمي افتادم* : درود بر سه سيد فاطمي خميني و خامنه اي - خاتمي !!! * . به اسم امام و رهبر راي آورد و راه نيرنگ و خيانت رو در پيش گرفت . تا کي بايد انتخابات ما هردنبيل باشه ؟ چرا پس از راي آوردن مطالبه اي از اونها نمي کنيم ؟؟؟
+
*سلام بر 77 کاربر حاضر .* شيوا يه گوشواره ي طلا داره به شکل کفشدوزک . خيلي هم دوسش داشته . ببين چي شده که گفته * : بابا ! کاشتي ( کاشکي ) ... به مامان بگو ديگه برا من ... گوشواره رو پس بده . من اينو نميخوام . گير ميکنه به لباسم !!!* ( 3 جمله در يک جمله . مفهومه ؟؟؟ )
0098
92/2/3
+
*سلام بر 70 کاربر حاضر .* ميخوام ببينم ميتونم رکورد رو بشکنم و بازديدهام به 500 برسه . چيکار کنيم ديگه دلمون کوچيکه :) .( بازديد امروز 445 تا )
پر واز بانو
92/1/28
+
شيوا *: بابا تو به خدا نگفتي شب به خير !!! :-o !!!*
0098
92/1/23
شيوا به خواهرش ( ساعت 1 شب )* : سشوارو روشن نکن - مامانيا- مامان بيدار ميشه ماهم بيدار ميشيم !!! بابا به فاطمه نگو سشوارو روشن کنه . مامان بيدار ميشه - مامان من !!!*
خبر تازه ي تازه . فاطمه داشت لامپو خاموش ميکرد . شيوا* : نه . اجازه نمي گيرم ( اجازه نميدم ) لامپو خاموش کني !!!:-o *
+
پس از فترتي طولاني کلامي از شيوا ميارم ___________ شيوا* : خاله زهره تو کي هستي ؟* خاله اش گفت* : من خواهر مادرتم .* شيوا* : نه . تو خاله زهره هستي !!!:-o *
...سادات خانم...
92/1/20
قلمدون
92/1/17
202556-ستاره طلايي
92/1/16
خيلي خوبه من که ديگه خيلي از دکترا دارو مي دن بدون تحقيق استفاده نمي کنم. مثلا توي دستور دارو نوشته براي کبد ضرر داره يا اگر دچار مثلا فلان عارضه هستيد استفاده نکنيد اما من ديدم بعضي از دکترها نه آزمايش مي نويسن نه حتي از خود فرد سوال مي پرسن بعد يه دو جين دارو مي نويسن به جاي خوب شدن بيماري قبلي تازه يه بيماري جديد مي گيري البته گفتم بعضي .مطالبي که در مورد داروها و اشتباهات دکتر ها فرموده ايد -
+
سلام بر *75 کاربر *حاضر . بد جوري اين تعطيلات روحيه ي کار رو ازم گرفته . 2 روزه از سفر اومديم و دل و دماغ کار کردن ندارم .
√ The End W
92/1/15
زياد سر پا ايستادن . برخاستن سريع . هيجان بالا . افسردگي . مشکلات عروق خوني . .. نگران نباش . بررسي علت با پزشکه . اگه سرگيجه و اختلال حواس پنجگانه رخ نده نياز به کاري هم نيست . گاهي يه آب قند ساده و خوابيدن و دراز کردن پاها روي ديوار مشکلو برطرف ميکنه .