شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

درب کنسرو بازکن برقی
+ مادرم گفت *: ياعلي .* شيوا بدنبالش گفت *: يا مامان .* گفتم* : يا مامان که نميگن .* شيوا* : ميگن !!!*
شيوا *: بيا با هم شيوا باشيم .* گفتم* : يعني چي ؟* گفت *: دوست ندارم تو بزرگ باشي . دوست ندارم دماغ بزرگ داشته باشي . دوست دارم کوچيک باشي . منم کوچيک باشم !!!*
شيوا* : کاشکي مثل تو بچه داشتم !!! بگه " او - ا او- ا " بعد مامان بهش شير بده !!!*
+ شيوا* : بابا ما سه تا خونه داريم .* گفتم *: کو ؟* گفت *: يکي اينجا يکي شمال !!! دوست نداري شمال ؟*
شيوا *: مامان من ياد يکي افتادم . *مادرش گفت *: ياد کي ؟* شيوا *: ياد امام حسين .* مادرش گفت* : خوابشو ديدي ؟* شيوا *: نه . يادشو ديدم !!!*
+ آخر شب بود . شيوا نق ميزد و مي گفت *: بابا من خرسنمه ( گرسنمه ) .* گفتم *: چي ميخواي ؟* گفت* : آب مي خوام !!!*
0098
92/4/11
باد ميزد و موي شيوا رو پريشون مي کرد . شيوا گفت * : چقد بد اخلاقي باد ! موي منو باد ميزني !!!*
ساعت 9و 30 دقيقه شب بود . تو جاده واستاديم براي نماز و شام . شيوا به سگي که کنار ديوار دراز کشيده بود و از گرما بي تاب بود اشاره کرد و گفت *: الان که صبح شده چرا هاپو بيدار نميشه !!!*
بعدی همه 14 نظر قبلی
شيوا *: تولد تولد بيا شمعو فوت کنيم . اگه نيايي نميشه . اگه نيايي نميشه ( تا 10 بار تکرار کرد ) !!!*
( اون شعر معروف کودکانه ) شيوا *: دختره اينجا نشسته . بازي ميکنه . گريه ميکنه . پرتقال ميخورم . انگور ميخورم . گيلاس ميخورم !!!*
+ شيوا گوشي تلفن اسباب بازي شو بر مي داره و با دوستش ( بصورت خيالي ) صحبت مي کنه و آخر سر ميگه :* سلامت به بابام برسون !!!:( ( ميخواد بگه سلام به بابات برسونه ) *
*آسمان*
:)
همه 6 نظر
بجون خودم؛ الان حسابم صـــــــفــــــــــــــــــره!!! وگرنه جان چه باشد که فداي قدم دوست کنم....اين متاعيست که هر بي سر و پايي دارد.
+ *چند نکته در نامه خانم مصطفوي* : 1.امام گفته " اين دو تا تا با همند خوبند" !!! (اين يعني چي ؟؟؟ ) 2.امام بعد از ذکر نام رهبر ( براي صلاحيت رهبر شدن ) نام هاشمي رو هم آورد !!! 3. ولايت فقيه براي اينه که جلوي ديکتاتوري رو بگيره ( شوراي نگهبان ديکتاتوريه ؟؟؟ ) 4. فاصله گرفتن شما از هم !!! ( کي بايد فاصله نگيره ؟ رهبر يا ديگران ؟ )5. تذکر دلسوزانه نبايد مخفي باشه ؟ ( نکنه خواستن تو تاريخ ثبت بشه ؟ )
چقدر امام در بين خانواده ي خودش غريب بود .
جزتو
http://yeghanehjan.parsiblog.com/Feeds/7484835/
چقدرامام امروز ميان ما غريب است
+ سلام. با اردو رفتيم نياسر و اردهال و برگشتيم. شيوا بغل من بود مادرش 50 متري جلو افتاد. شيوا چند بار مادرش رو صدا زد و هر بار صداشو بلندتر مي کرد . آخر سر گفت *: مامان گم شد !* مادرم نتونست بياد بالا تا آبشار رو ببينه . همون پايين نشست و ما رفتيم بالا. بعد از 2 ساعت شيوا گفت *: بريم پيش مامان بزرگ .*بغلش کردم و سرپاييني داشتيم مي اومديم.شيوا مکررا مي خوند*: مامان بزرگ خوشگلم بيا باهم دوست بشيم !!!*
sajede
92/3/2
سلام بر دکتر :) سلام بر شيوا خانوم :)
سلام بر *86* کاربر حاضر.
همه 6 نظر
بسم رب المهدي ... سلام عليکم .. خدا ايشاءالله نگهشون داره به خوشي و سلامتي ... التماس دعا @};-
+ شيوا نق نق مي کرد و مي گفت *: بابا چادرم نيست ... نمازم باطل شد !!! *گفتم* : مگه خوندي ؟ گفت : نه !!!:-o * ( پس چي باطل شد ؟؟؟ )
sajede
92/3/2
شيوا* : بابا . پشه اومده استخون پامو بخوره !!! * بعد به پاش اشاره کرد و گفت *:ببين اينجامو خورده !*
سلام بر شما
همه 6 نظر
اسم بهتري سراغ داري عوض کنم ؟ بالتازار يه پروفسور بود و يه برنامه ي کارتوني براي کودکان .
سلام بر دکتر جون :
+ مادر شيوا پشه اي رو کشت که کلي خون خورده بود . به شيوا گفت* : ببين اين خون توئه .* شيوا گفت *: مگه من خون خوردم که خونمو خورد ؟؟؟ مگه منم خون خوردم اونم خورده ؟!! :-o *
sajede
92/3/2
DARYAEI
سلام..............:D
شيوا لباسشو زد بالا و به مادرش گفت* : بخار ( بخارون ) . بخار . بازم بخار .*
همه 7 نظر
لطفا ادم باش وخودت رو معرفي کن تو اين اسم رو از کجا ميدوني
سفير313
؟
+ گفتم* : گربه با زبون زدن بدنشو تميز مي کنه . سگ هم همينطور . گاوم همينطور . *شيوا *: مگه آب ندارن ؟ حبون ( حمام ) ندارن ؟ دستشويي ندارن ؟!!*
باد صبا
آخي نازي :)
اسپايکا
اوووخي.......ندالن :دي
+ شيوا رو به مادر بزرگش *: اسمت چيه ؟* مادر بزرگ* : مهري . *شيوا *: مهري نباشه - مامان بزرگ باشه !!! به تو ميگم اسمت چيه بگو مامان بزرگ !!!*
!!!:)
باد صبا
:)
+ توروزنامه خوندم آقاي هاشمي گفته *: "من بدون نظر رهبر کانديد رياست جهموري نميشم" !* حقا که اين مرد سياستمداره !!! ياد بني صدر افتادم موقع کانديد شدنش يه ديدار با امام انجام داد و گفت *:" الان مصصم شدم که کانديد بشم . "*
با يه تير دو نشون زده .
دکتر مموتي ؟ نشنيدم . کيه اون ؟
همه 6 نظر
مبارکس . مبارکس . مشايي و هاشمي هم اومدن .
يا هاشمي بايد اين نقل قول روزنامه ها رو تکذيب کنه يا دروغگوييش بر همه آشکار شده *بايد پاسخگوي اين ادعاي دروغش باشه .*
+ شيوا برام قصه گفت *: يه خروس بود 4 تا جوجه داشت . بعدا گرگ اومد جوجه شو خورد . خروسم خورد . تخمشم خورد . بعد رفت خونه اش !!!*( خروس تخم ميذاره ؟؟؟ ) بعد از چند دقيقه گفتم *: تموم شد؟ همين ؟* گفت* : نه . هنوز دارم ميگم !!!:-o *
0098
92/2/22
*ابرار*
:)
همه 6 نظر
: ) )
+ شيوا* : خوابم ترکيد خوابم ترکيد . مامان ميگه خوابم ترکيد ( خوابم پريد ) !!! :-o *
0098
92/2/22
شيوا *: تولد- بيا شمعو فوت کنه بابام !!!:-o *
شيوا عادتشه هميشه وقتي لامپارو خاموش کرديم و خوابيديم ميگه* : گرسنمه .* لامپو روشن کردم و بهش کلوچه دادم . کلوچه رو خورد و رفت . گفتم *: کجا ؟ بيا دهنتو بشور .* گفت *: برم بخوابم .* بعد از چند ثانيه گفت* : بستني نداريم . از اون بستني ها ؟!! *گفتم *: نه .* گفت *: به مامان بگم از اون بستني ها بخري . يه روز بستني بخري !!!*
+ خواستم ببينم درک شيوا از شهرمون چقدره . گفتم* : قم کجاست ؟ *گفت* : دوره ! *گفتم* : اينجا قمه .* گفت *: نه . دور قمه ( قم دوره ) !!! :-o *
0098
92/2/22
شيوا *: دماغت بزرگه . من دماغم کوچيکه مثل تو مي مونه !!!*
.:Mahdavi:.
چند سالش هست اين شيوا خانم؟ خداحفظش کنه
بعدی همه 9 نظر قبلی
*آسمان*
:)
ماشاالله...خدا حفظش کنه....
+ نزديکاي غروب بود . من و شيوا داشتيم تو کوچه راه ميرفتيم . شيوا توجهي به آسمون کرد و گفت *: ماه ماه .* گفتم* : تو پيدا کردي ؟* گفت* : آره .* گفتم* : مال تو باشه . باهاش چيکار مي کني ؟* گفت* : الاکنک بازي ميکنم !!!*
0098
92/2/22
آموزش پیرایش مردانه اورجینال
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top