بازدید امروز : 1255
بازدید دیروز : 421
کل بازدید : 1414242
کل یادداشتها ها : 2015
بسم الله
تا ساعت 2 شب کشیک بودم . تو داروخانه خوابیدم . نزدیک 8 صبح بود که با صدای 2 تا از نسخه پیچ ها بیدار شدم :
نسخه پیچ 1 : حسن چیکار کنم ؟
نسخه پیچ 2 : یه سرم یک سوم - دو سوم و یه ب- کمپلکس و یه سفتریاکسون بزن خوب میشی . دیگه الکی این قرصا رو نخور !!!
چشم باز کردم و گفتم : چی شده ؟ باز دارو تجویز کردی ؟؟؟
نسخه پیچ 2 گفت : فلانی مریض شده . اگه میخوای از خوابت بزنی پاشو بهش بگو ... رفت درمانگاه بزنه .
رفتم دنبالش .
گفتم : چی شده ؟
نسخه پیچ 1 گفت : گلودرد دارم . آبریزش و ...
گفتم : غرغره آب نمک بکن و کلداکس بخور . همین .
نسخه پیچ 2 که حرفمو شنید گفت : به حرف دکتر گوش نکن .
دکتر هیچی بلد نیست . فقط آب و نمک بلده .
یه سرطانی هم بیاد میگه آب نمک غرغره کن !!!