بازدید امروز : 1556
بازدید دیروز : 421
کل بازدید : 1414543
کل یادداشتها ها : 2015
" یا محیی "
نسخه پیچ 1 اومد دنبالم و گفت : یکی سوال داره .
گفتم : ازش بپرس و بیا انتقال بده .
گفت : مریض میخواد خودتو ببینه .
( من در حال خوردن نون و پنیر بودم . )
نسخه پیچ 2 : رفتم تهران یه داروخونه ای گفتم : با مسئول فنی کار دارم . گفتن " ایشون دارن صبحانه میل می کنن . کارتون چیه ؟"
یه لحظه هنگ کردم .
گفتم : با خودشون کار دارم ...
تهرانه دیگه . مثل شهر ما نیست که . با کلاسن !
اینجا هر کی کار داره ما ( الکی ) میگیم " داره ساختنی می سازه " !!!
گفتم : آره دیگه . تو مطب هم که بری به این راحتی نمی تونی دکتر رو ببینی . باید پول ویزیت بدی ...