شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

تسبیح دیجیتال
+ روز عيد غدير بود . شيوا سکه ها رو آورد و ريخت روي زمين و مي گفت* : اين دويستيه اين پونصديه .* گفتم* : کدوم بزرگتره ؟* گفت *: اين کوچيکتره - اين بزرگتره . فهميدي من گفتم ؟!! بابا ! بازم از اين پولا بخر !!!:-o * گفتم* : چرا ؟* گفت* : چونکه مهمونا پول ندارن چيزي بخرن !!!*
روزه قضا گرفته بودم . افطار که کردم رفتم داروخونه . شيوا زنگ زد داروخونه و با من حال و احوال کرد و گفت* : قبول باشه .* گفتم* : کي ( با کي هستي ؟ ) ؟* گفت* : تو . *گفتم *: چي قبول باشه ؟ چرا ؟ *گفت* : براي اينکه تو خونه اينهمه چيز خوردي !!! :-o *
شيوا ( 4 ساله ) رو هم بازيش( 5 ساله ) *: من تو رو دوست ندارم . جومونگ و سوسانو رو دوست دارم !!!*
مادر شيوا* : جومونگو دوست نداشته باش - چونکه خارجيه - ايراني نيست . *چند روز بعد : شيوا *: مامان ! خدا جومونگو دوست داره ؟؟؟ *مادرش گفت *: به نظر تو دوست داره ؟* شيوا *: نه . چونکه ايراني نيست !!!* مادرش *: نه . چونکه کافره . *شيوا* : پس چرا دعا کرد و گفت " خدايا ! به ما کمک کن " ؟؟؟ *مادرش گفت* : خداي اون با خداي ما فرق داره ...*
داشتم مي رفتم سرکار . شيوا* : منم ميام .* گفتم* : سرکار براي کاره . تو کار بلد نيستي .* گفت *: هستم .* گفتم *: چي کار مي کني ؟ *گفت* : بازي . سرکار چي داره ؟ اسباب بازي داره ؟!!:-o *
تسبیح دیجیتال
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top