پيام
+
شيوا* : اه - پشه دنبالم نيا . بيا فيل ( فيل 4 چرخه ي شيوا ) فرار کن . بيا قايم شيم . تو قايم شو تو علفهاي زيبا !!!*
محب الزهراء
92/6/7
خاطرات دکتر بالتازار
کلمات شيوا* : هبا پيما ( هواپيما ) - ميبه ( ميوه ) - پنير آقاگاوه رو مي خورم با شير !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا داشت با فيلش بازي مي کرد ... فيل* : من ميبه (ميوه ) ميخوام .* شيوا* : ميبه هنوز در نيومده . وقتي در بياد بهت ميدم !!! *گفتم *: به کي ميگي ؟ *گفت* : به دخترم - ني ني ام - فيلم !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
يه ماشين از دور تو کوچه ديده شد . شيوا داد زد *: ماشين ... گربه برو قايم شو ماشين .* بعد ادامه داد* : قايم شد . دمشم قايم کرد . چونکه از ماشين مي ترسه !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا پريد وسط صحبت بزرگتر ها . در حاليکه تو جمع نبود . خانومم در باره من صحبت مي کرد . شيوا گفت* : شوهر کيه ؟ من شوهر بدم مياد . *بعد رو به من گفت* : تو شوهر نيستي - بابايي ( بابا هستي ) !!!* يک بار ديگه گفت* : مادر شوهر کيه ؟ شوهر بدم مياد . مادر شوهر نيست - مامان بزرگه !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا* : بيا با هم بازي کنيم . بيا بريم اسباب بازي - بازي !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا *: من از عمو امين بدم مياد . بابامو مي بره !!! *( يعني تو اون اتاق مشغول صحبت ميشن و به من نمي رسه . )
خاطرات دکتر بالتازار
داشتم زيرچشمي نگاهش مي کردم . شيوا گفت *: بابا چرا با چشم هاي بسته نگاه مي کني ؟ مگه ماشين خوردي ( تصادف کردي ) چشت اينجور شده ؟!!*