پيام
+
شيوا سر سفره ي غذا* : خوابم مياد . چشمم ميگه بخوابيم !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
92/5/6
همابانو
:)
بلاي آسموني😁
چه چشم خوبي:)دستورم ميده:)
خاطرات دکتر بالتازار
دختر بزرگم به شيوا گفت* : ببخشيد . *شيوا* : نبخشيد ! مگه من چيکار کردم به من ميگي ببخشيد ؟!!*:-o
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا *: بابا لتخند ميزنه . لتخند ( لوت خند ) !!!*