پيام
+
شيوا *: تو گوشم آشغاله . کي تو گوشم آشغال گذاشت ؟؟؟* ( منظورش موم - جرم گوش - بود )
DARYAEI
92/1/6
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا* : بابا يه روز گيلاس بخر . من گيلاس دوست دارم با موز و با خيار و با نخودچي و آبغوره !!! نخودچي نخر . آبغوره الکي گفتم ... خوب ؟ بخر .*
خاطرات دکتر بالتازار
داشتم حرفاي شيوا رو روي کاغذ مي نوشتم . شيوا گفت *: بالتلاز ؟!! بالتزار ؟!!* ( از کجا فهميد ؟؟؟ )
خاطرات دکتر بالتازار
*( خوش اومديد ) *عشق و جزا، شاعر پروانه ها، black boy. سبحان. قلمدون
سبحان.
خيل ممنون.بالاخره يکي هم ما رو ديد.خدا يا شکرت.
*مرضيه*
:D
خاطرات دکتر بالتازار
*ماه بانو*، *خواهر کوچيکه*، ?مرضيه?، ..:*شيرازي*:.، جزتو، wanted007 *( خوش گلدين )*
פֿواهر کوچيکہ
:) @};-
*مرضيه*
@};-