پيام
+
شيوا * : بابا شب ها ميري سرکار - مامان زنگ ميزنه - اون خانوم ميگه خاموش باشه !!!:-o * ( اپراتور مخابرات ميگه : گوشي مشترک مورد نظر خاموش است )
پر واز بانو
91/12/26
خاطرات دکتر بالتازار
داشتم ميرفتم مسجد . گفتم* : خداحافظ . *شيوا* : مدرسه داري ميري ؟!!:-o *
خاطرات دکتر بالتازار
عصر بود . شيوا* : بخوابيم بعد بيدار شيم بستني بخوريم بگيم چقد خوشمزه است !!!*
محمد جواد س
:)
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا* : چقدر دماغت کوچولوئه . مامان دماغ بابا کوچولوئه دماغ من بزرگ !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا دست به صورتم کشيد و گفت *: بابا اين ريش کيه ؟* گفتم *: من . *گفت *: من دوست ندارم براي من ريش بخري !!!:-o *
كشتي نجات ما
:)
قافيه باران
ماشالله:)
تنهايي شبانه
fotto.limooblog.com لطفا به اين ادرس سر بزنيد