شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ بصورت ريتميک مي گفتم* : دخترم دخترم - دخترم دخترم* و شيوا بالا مي پريد . شيوا* : بابا بسه . سرم جيگ - گيج رفت . گيش کشيد . ديگه نگيا !!!* ... شيوا *: بابا چرا مهمونا نميان ؟؟؟*
الان آتيش ميکنيم ميايم ها! :)
شيوا *: بابا ساعت چنده مهمونا بيان ؟؟؟*
شيوا *: بابا ديگه با من حرف نزن . من با تو حرف نميزنم . فشارم آمده پايين !!! *. گفتم* : باشه . *گفت* : انقد نگو باشه !!!*
شام مياين ؟
شيوا *: عمو عباس . بي تو قلبت مي گيره !!!*
شام توي سوريه است حالا رفتن صلاح نيست! :)
گفتم شام مياين . نگفتم شام ميرين ! اگه شام مياين به مرغم التماس کنم چند ساعت زودتر تخم بذاره لااقل يه نيمرو جلوتون بذارم !!!
شيوا *: اين باباي منه . اين باباي منه *( تکرار )
:) شام که اينجا هستيم؛ سحري چطوره؟
*هه هه هه .* شيوا صداي خنده منو شنيد و گفت* : چي شد؟ چي شد ؟*
به صرف خواب بيايين . يه طبقه بيکاره داريم .
يک طبقه ي بيکار؟! :) به دکتر احمدي نژاد ميگم!!!
من امشبو مرخصي گرفتم خونه موندم . اونوقت شما بدقولي مي کنين ؟ من هيچي به دل کوچيک *شيوا* رحم ميکردين !
تقصير راشده! به ما نگفته! :)
شيوا* : بابا گشنه ات نيست ؟ گشنت نيست به تو غذا بدم ؟!!*
*راشد کجاست ؟ از خجالت مخفي شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟*
دکتر کچل کردي ما را:)
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top