پيام
+
شيوا به خواهرش گفت *: اگه حرف بد بزني خدا دوست...خدا با تو قهر ميکنه !*
سيد مجتبي امين
91/11/6
خاطرات دکتر بالتازار
زير پوشم يه نقطه سوراخ بود . شيوا *: بابا اينجا سوراخه . مامان بگو دوخ کنه !!!*
«امير معظم»
خدا حفظشون کنه... شيرين زبوننا..
خاطرات دکتر بالتازار
زنگ زده بودن شهرستان و شيوا با مادرم حرف ميزد . آخر سر از مادرم پرسيد *: ميخواي بابا صحبت کني ؟* با اشاره بهش گفتم : نه . دستم بنده . گفتم* : سلام برسون .* شيوا هم مثل طوطي گفت *: سلام برسون !!!*