پيام
+
شيواتکيه کلام من خطاب به خودش رو (دخترم دخترم ) تکرار مي کرد *: دخترم - دخترم ... خوشگلم - خوشگلم .* گفتم *: خوشگلم مهم نيست *( تا بدونه زيبايي ظاهر اهميت آنچناني نداره ) . گفت *: دخترم خوبه ؟* گفتم* : آره .*
0098
91/11/4
خاطرات دکتر بالتازار
شيوا*: فاطمه امروزتولدتونيست. بابابراي تو تولدنخره. براي من بخره. بابابراي من تولدبخر. بابابراي فاطمه تولدنخريا. بابا من يه تولد بخر. *گفتم* : مگه تولده ميخرن ؟ *داد زد* : ميخرن !!!*
خاطرات دکتر بالتازار
فاطمه * : خدايا همه مريضا رو شفا بده اعم از شيوا بالتازار .* شيوا داد زد* : نه !!!*
كيارش.ن
ha ha ha ha ho ho ho ho
مائده ی عشق
من که عشق ميکنم هر بار ک از شيوا مينويسيد! خداحفظش کنه!