شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

mp3 player شوکر
+ موقع خواب بود .شيوا *: بابا دشمنا آشغال گوسفند ريختن پيامبر داشت نماز مي خوند بگو .* بعد از چند ثانيه داد زد* : بگو .*
sajede
91/10/27
شيوا آب داد دست مادرش . مادرش گفت* : دستت درد نکنه انشاءالله بري کربلا .* شيوا *: نه . نميرم . ميخوام برم خونه حضومصومه ( حضرت معصومه ) بخوابم !!!*
ساعت 12 شب . شيوا *: مامان من الان خوابم نمياد . ميخوام با فيلم ( چهار چرخه ) برم حضومصومه . با گلم ( گلدون پلاستيکي ) برم . بوسش کنم برگردم !!!*
چه عجب يکي ديد . پس از 18 دخيخه ! *سلام *
خدا شيواتون رو براتون حفظ کنه...:) معلومه دلِ باباشو خوب ميبره ها...
*ذره بين . توهنوزم زنده اي ؟؟؟*
عجالتا بله :) سلام بر شما
سلام عليکم . البته من هميشه يه *سلام کلي *اولش ميدم .
اولش يعني کي؟ :)
اولش يعني اول ورودم به پيام رسان . درس* ادبيات فارسي *رو افتادي ؟؟؟
اونايي که در آن لحظه ي باشکوه نبودن تکليفشون چيه؟ :) ادبيات فارسي رو نه... نيفتادم :)
اون ديگه مشکل خودشونه ! ما هم به بزرگواريمون مي بخشيمشون !
به به . جناب ( سرکار ) *پارسي نامه *
بابا بزرگوار... بابا تواضع... بابا الذين في صلاتهم خاشعون... بابا عند ربهم! :) :)
آموزش پیرایش مردانه اورجینال
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top