پيام
+
يه روز ميخواستم شيوا رو امتحان کنم . ميخواستم ببينم چه درکي از خواهر داره . گفتم :*شيوا آجي فاطمه چي تو ميشه ؟* گفت :* نميدونم .* من و خانوم که منتظر اين جواب بوديم زديم زير خنده . شيوا صداشو بلند کرد و گفت :* نميدونم . اي بابا !!!*
0098
91/10/10
خاطرات دکتر بالتازار
*آجي * = *آبجي*
شاخآبه عشق
:)))
خاطرات دکتر بالتازار
من ديگه دارم ميرم بخوابم . ساعت 1 نيمه شب است . 45 کاربر حاضر ( منهاي 1 ) *خداحافظ* .