پيام
+
قصه هاي شيوا : شيوا و مادرش داشتن مي رفتن بيرون از منزل . شيوا :* بابا تو نيا * . گفتم : من مريضم خونه مي مونم . گفت : * تو خونه بمون گريه کن !!!( آخه 3 روز قبل من مسافرت بودم شيوا هر روز کارش گريه بود ) بعدا قرص بخور . دارو بخور . *
::::شـــميــــم::::
91/8/1
::::شـــميــــم::::
عزيزم شيوا دختر کوچيکتونه درسته؟
خاطرات دکتر بالتازار
3 ساله نشده هنوز .
::::شـــميــــم::::
:)