بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 1403349
کل یادداشتها ها : 2015
سوال تلفنی : خانم :
بچه ام 3 روزه است . زردی شم 13 است . براش فنوباربیتال 15 میلی نوشتن .
چون شما خوب جواب میدین - دستتون درد نکنه - زنگ زدم به شما .
این قرص تشنجه ... نگرانم . تشنج نمی کنه ؟ !!
گفتم : فنوباربیتال داروی ضد تشنجه ولی اینجا برای دفع کبدی رنگدانه ها داده شده تا زردی زودتر کنترل بشه .
خیالش راحت شد .
(( زردی اگه کنترل نشه با رسوب بیلی روبین ( رنگدانه ) در مغز باعث عقب ماندگی ذهنی میشه .
مصرف عرق کاسنی روزی 3 استکان بزرگ توسط مادر شیرده خوبه .
شیرخشت یا ترنجبین به نوزاد هم داده میشه که ملین بوده و رنگدانه ها رو دفع میکنه . ))
خانم جوان : یه داروی اشتها آور بدین .
گفتم : برای شما ؟
گفت : آره . اصلا اشتها ندارم .
گفتم : به خاطر فصل گرما نیست ؟
گفت : نه . مدتیه اینطوریم .
خیلی گشنه ام میشه ولی میل به غذا ندارم !!!
جوان داروشو خرید و پرسید : اندوسکوپی سخته ؟
نسخه پیچ : نه . خیلی هم راحته .
جوان خوشحال شد و رفت .
از نسخه پیچ پرسیدم : راحته ؟؟؟
گفت : چی بگم ؟ بگم سخته مریضو ناراحت کنم ؟!!
12 ساعت باید گرسنه باشه و ...
سوال تلفنی :
سلام آقای دکتر . من علائم بیماری رو بگم شما می تونین بیماری رو تشخیص بدین ؟
گفتم : حالا بگو شاید تونستم کمکت کنم .
گفت : من سرم درد می کنه شدید . احساس میکنم میخوام خون دماغ بشم .
کف پام ذق ذق می کنه . کمرم درد می کنه به حدی که نمی تونم بشینم . شما میدونین مریضیم چیه ؟!!
گفتم : نه . پزشک باید معاینه کنه .
برای بچه ها تعریف کردم .
نسخه پیچ 1 که شنید گفت : آره . یرقان گرفته !!!
نسخه پیچ 2 گفت : اینا که علائم مرگه !!!
خواستی بگی " برو برا خودت قبر سفارش بده !!! "
جوان : مادرم غذا که می خوره حالت تهوع می گیره . یه دارو بدین .
نسخه پیچ داد زد : دکتر چه دارویی بدم ؟
گفتم : باید بره معاینه بشه .
نسخه پیچ : برو پیش دکتر ما .
اومد پیشم و سوالشو تکرار کرد .
منم چند تا سوال ازش کردم و گفتم : مادرت رو ببر پزشک ببینه .
جوان رفت پیش نسخه پیچ ( که آشناش بود ) .
نسخه پیچ : گفت دکتر بری ؟ بیا من یه طبابت برات می کنم که .
رفت و براش " پنتوپرازول " آورد !!!
(( واقعا چرا ؟ چرا حاضریم سلامتی مون رو ... ))
نسخه پیچ 1 می خواست از کارتن زیر پای نسخه پیچ 2 پلاستیک فریزر برداره .
خم و شد و گفت : اجازه بدین از خاک پاتون تبرکی بدم به بیماران تا شفا پیدا کنن !!!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
نسخه پیچ : معده مون چرا یه دفعه ای درد گرفت ؟
نسخه پیچ 2 : معده فهمید و تو نفهمیدی !!!
( معده گرسنگی رو فهمید و تو نفهمیدی )
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
گفتم : انرژی ام تموم شد .
نسخه پیچ : به این زودی تحلیل رفت اونچه که بلعیدی ؟
مار " پیتون " یه آهو می خوره 24 ساعت نئشه است !!!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
عدسی گذاشته بودن برای شام .
هر کی می رفت یه سر به اون می زد .
این صداها از آشپزخونه به گوش می رسید :
* این قدر سرش نرو .
** بیا جلو شلوغه .
*** چقدر غلیظه .
**** نسوزه . زیرشو کم کن .
وبالاخره : اون پشت چه خبره ؟!!
جوان اومده بود داروی مادرش رو بگیره .
دفترچه رو داد ( مال بنیاد شهید بود - مادر شهید )
گفتم : برای مادر شما " جوینترکس " و " متفورمین " نوشتن .
جوینترکس ( حاوی گلوکزامین ) برای دیابتی ممنوعه .
گفت : خوب یه علامت بذار می پرسم . فوقش نمی خوره !!!
گفتم : نخوره چیکار می کنی ؟
گفت : میدم هلال احمر !!!
گفتم : خوب . من این یه قلم رو نمیدم که خیالت راحت باشه نخوای بدی هلال !!!
نسخه پیچ 1 موقع تحویل دادن دارو - رو به پیرزن : این کپسول روغن کوسه است !!! از اونی که داری خیلی بهتره .
نسخه پیچ 2 : چی ؟؟؟ روغن کوسه ؟
گفت : یه چیزی گفتم حالا !
(( پودر غضروف کوسه ... نه روغن کوسه ))
__________________________________________________________
خانم روز قبل نسخه شو داده بود تا براش ساخته بشه .
حالا اصرار داشت که داروشو زودتر از نوبتش ببره .
نسخه پیچ : صبر کن دکتر چک کنه .
خانم : ساختنی که چک کردن نداره !
نسخه پیچ : بیا . اینم داروت .
داروشو بدون چک کردن داد و زیر لب گفت : بزن ... اشتباه باشه صورتت بشه مثل دکتر بالتازار !!!
__________________________________________________________
مرد عرب : این قرص برای چیه ؟
نسخه پیچ : بی پریدین آرامبخشه - ضد تشنجه !
مرد : خوبه ؟
نسخه پیچ : قویه . برای خودکشی خوبه ( انقدر خوبه که میشه باهاش خودکشی کرد !!! )
مرد : هه هه هه .
آقا : قرص گلی بنکلامید آپو ( محصول کانادا ) کجا پیدا میشه ؟
نسخه پیچ : 1- بازار آزاد!
2- آشنا تو داروخونه !
بیمار : یعنی کجا باید برم ؟
نسخه پیچ : ما تو این شهر بازار آزاد نداریم - برو ناصر خسرو تهران ... !!!
آقای میانسال : 3 بسته آلپرازولام نیم بدین .
گفتم : اینا نسخه میخواد .
گفت : من جانبازم می خورم .
گفتم : بیا برات می نویسم 1 برگ اون ور بهت بدن تا دفعه ی بعد نسخه بیاری .
رفت اون طرف .
نسخه پیچ : بیا این 4 تا ( 4 برگ ) رو بگیر میشه 1000 تومن !!!
(( نسخه پیچ خواست مبلغ رو گرد کنه !!! ))